«کتاب گورستان» رمانی است از نیل گیمن، نویسنده سرشناس بریتانیایی. این رمان، برنده چندین جایزه مانند جایزه هوگو مدال کارنگی، مدال نیوبری… است. نیل گیمن نام رمان را به دلیل تعلق خاطری که به داستان «کتاب جنگل» اثر رودیار کیپلینگ داشت، کتاب گورستان نهاد.
«کتاب گورستان» داستان پسری است که در هجده ماهگی تمامی اعضای خانوادهاش را به قتل میرسانند و او به طرز معجزهآسایی نجات پیدا میکند و به یک گورستان میرسد. ارواح گورستان کودک را در پناه خود میگیرند و نام او را نوبادی یعنی هیچکس میگذارند. نوبادی در گورستان و میان ارواح بزرگ میشود، با کمک سایلس، شخصیت رازآلود رمان که محافظ اوست، و از نوشتههای سنگقبرها خواندن و نوشتن یاد میگیرد تا اینکه در نوجوانی قاتلی که خانوادهاش را از او گرفته بود و یکی از اعضای انجمنی باستانی و مرموز است، دوباره پیدایش میکند تا کار ناتمامش را تمام کند. حالا نوبادی باید آنچه را در گورستان به ویژه از محافظ خود یعنی سایلس آموخته به کار برد و با دلیری این محفل تباهی و قتل را نابود کند.
کتاب گورستان در ژانر فانتزی برای کودکان نوشته شده است و داستان کودکی را روایت میکند که در گورستانی متروک در میان ارواح بزرگ میشود.
قاتل، نیمهشب سه نفر از اعضای خانواده را به قتل میرساند و به سوی اتاق آخرین قربانی خود، فرزند هجدهماهه خانواده میرود؛ اما او در تختخواب خود نیست.
کودک نوپا به تازگی راه رفتن آموخته است و نیمهشب در خانه را باز میکند، به خیابان قدم میگذارد و سر از قبرستانی قدیمی و متروک درمیآورد.
ارواح گورستان از او در برابر قاتل محافظت میکنند. آقا و خانم اونز، زوجی از ارواح گورستان مسئولیت نگهداری از کودک را میپذیرند و نام «نوبادی (Nobody)» را بر او میگذارند. باد (مخفف نوبادی) در میان آنان بزرگ میشود و دانشها و مهارتهای بسیاری همچون رفتن به خواب دیگران، محو شدن و رد شدن از میان اشیا را از آنان کسب میکند.
سالها میگذرد اما هنوز خطری در دنیای بیرون از گورستان، باد را تهدید میکند. جک، قاتل خانواده باد که موفق به کشتن کوچکترین فرد خانواده نشده بود، هنوز به دنبال اوست.
ایده اصلی این کتاب در ذهن نیل گیمن در سال ۱۹۸۵ زمانی شکل گرفت که دید پسر دوسالهاش، مایک، در اطراف گورستان نزدیک خانهشان رکاب میزند و چقدر راحت به نظر میرسد. او به این فکر افتاد که میتواند کتابی شبیه به «کتاب جنگل» بنویسد که در یک گورستان رخ میدهد. کتاب گورستان سرانجام در سال ۲۰۰۸ در بریتانیا و آمریکا منتشر شد. این کتاب برنده دو جایزه ادبی «مدال کارنگی» از بریتانیا و «مدال نیوبری» از امریکا شده است.
این کتاب مناسب کودکان ۱۳ سال به بالا است.
نیل ریچارد مکینون گیمن، نویسنده انگلیسی کتاب گورستان ۱۰ نوامبر ۱۹۶۰ در پورتچستر واقع در جنوب شرقی انگلستان متولد شده است. او در زمینههای فیلمنامهنویسی و نویسندگی داستانهای کوتاه، رمان و کتابهای کمیکاستریپ فعالیت داشته و تا کنون برنده جایزهها و افتخارات بینالمللی و مهم بسیاری همچون جایزه ادبی هوگو، مدال نیوبری، مدال کارنگی، جایزه جهانی فانتزی و برام استوکر شده است.
اقیانوس انتهای جاده، ج مثل جادو، آد و غولهای یخی، خوشبختانه شیر، روزی که پدرم را با دو ماهی طلایی عوض کردم، دود و آینهها، حقیقت غاری ست در کوههای سیاه، گرگهای توی دیوار.
رمان «تهانو» چهارمین جلد از مجموعهی «دریای زمین» است؛ مجموعهای فانتزی که نوجوانان را به دنیای پررمزوراز جادو میکشاند.
تنار، بانوی سفید، احیاگر حلقهی اررت- آکبه و آورندهی صلح بود. او با کمک گِد از گورستان مردگان و جادوی پلید گریخت، به ری آلبی رفت و نزد اگیون خاموش شاگردی کرد. سپس سالهای سال با فلینت کشاورز در آرامش و آسایش زندگی کرد. دو فرزندش بزرگ شدند، برای خود زندگی تشکیل دادند و پس از ربع قرن همسرش از دنیا رفت. چندی بعد، تنار مراقبت از دخترکی را بر عهده گرفت که در آتش سوزانده شده و یک چشم، نیمی از صورت و بدنش را از دست داده بود. تنار دخترک را تررو نامید و سرپرستیاش را بر عهده گرفت؛ گویی چیزی در وجود او بود که وی را به خود میخواند…
از سوی دیگر، اگیون در آستانهی مرگ، تنار و دیگر هنرجوی خود، گِد، را به ری آلبی و نزد خود فراخوانده است. اما آیا تنار با وجود دخترک میتواند بهسرعت خودش را به اگیون برساند؟ گِد که، در سرزمین مردگان، نیمهمدهوش سوار بر گردهی اژدهاست، چطور؟
مجموعهی ۶جلدی «دریای زمین» با عناوین زیر منتشر شده است:
رمان «گورهای آتوان» دومین جلد از مجموعهی «دریای زمین» است. مجموعهای فانتزی که نوجوانان را به دنیای پررمزوراز جادو میکشاند.
دخترک تنها زمانیکه هشت ماه داشت برگزیده شد! او در شب مرگِ راهبهی درگذشته به دنیا آمده بود و در حقیقت، پیکرش کالبد تازهی آرهای درگذشته محسوب میشد؛ همو که راهبهای است که پیوسته بازمیزاید. وقتیکه دخترک بدون هیچگونه بیماریای به پنجسالگی رسید، او را از خانوادهاش جدا کردند و همه چیز را از او گرفتند: خانه، خانواده، تمام دارایی و حتی نامش را! اکنون او را آرها (خوردهشده) مینامند. زندگی او، در مقام راهبهی یکم، باید وقف قدرتهای بینام و باستانی در زمین شود. به همین دلیل، او را در محل گورستان، در میانهی بیابان آتوان جای میدهند. اما آیا راهبهی تازه نام خود را بازپس خواهد گرفت یا تا پایان عمر یک خوردهشده باقی میماند؟
پس از سالها، سارقی به هزارتوی تاریک و بیانتهای قلمروی آرها پا میگذارد. کسی که به دنبال حلقهی شکستهی اررت- آکبه میگردد. اما او کیست و با سرنوشت آرهای تازه چه خواهد کرد؟
مجموعهی ۶جلدی «دریای زمین» با عناوین زیر منتشر شده است:
دنیای کتابها همواره برای همهی سنین جذابیت خاص خود را دارد، اما یکی از مهمترین دستههای ادبی که تأثیر زیادی بر رشد و توسعهی جوانان دارد، دستهی کتابهای نوجوانان است. این دسته از کتابها، مسائل و تجربیات مرتبط با دوران نوجوانی را با زبانی قابل فهم و جذاب به خواننده ارائه میدهد. یکی از منابع مهم برای ارزیابی موفقیت و محبوبیت این کتابها، لیست پرفروشترین کتابهای نوجوانان نیویورک تایمز است.
در این مقاله، به بررسی و معرفی پرفروشترین کتابهای نوجوانان بر اساس رتبهبندی نیویورک تایمز خواهیم پرداخت. این لیست سال به سال تغییر میکند و کتابهای مختلفی از انواع و اقسام موضوعات و ژانرهای مختلف در آن قرار میگیرد.
با ما همراه شوید تا لحظهای به دنیای شگفتانگیز کتابهای نوجوانان بپردازیم و ببینیم کدام کتابها در لیست پرفروشترین نیویورک تایمز قرار دارند و چرا این کتابها توانستهاند جایگاه ویژهای در دل خوانندگان جوان پیدا کنند.
«جنگی که بالاخره نجاتم داد» جلد دوم یک داستان درباره آدا، یک دختر نه ساله است. یکی از پاهای آدا شکل و شمایل عادی ندارد و مادرش از شرمساری، نمیخواهد که او را در خانه نگه دارد. بنابراین، وقتی که برادر کوچکترش، جیمی، با کشتی به دور دنیا فرستاده میشود تا از تهدیدات جنگ در امان باشد، آدا نیز تصمیم میگیرد به همراه برادرش برود. اکنون، زمان آن رسیده که آدا یک زندگی جدید را آغاز کند.
وقتی آدا یازده ساله میشود، پای او درمان میشود و متوجه میشود آن چیزی که مادرش به او گفته بود – دربارهی نقص دائمیاش – حقیقت نداشته است. او ناتوان نیست. در حالی که جنگ جهانی دوم همچنان ادامه دارد، آدا و برادرش با سرپرست قانونیشان، سوزان، در یک کلبه زندگی میکنند.
زندگی در محیطی پرهیاهو و پر از چالش آسان نیست و اکنون یک دختر یهودی از آلمان به نام روت وارد زندگی آنها میشود. آدا فکر میکند که روت ممکن است جاسوس باشد و…
«جزیره دلفینهای آبی رنگ» داستان یک دختر بومی به نام کارانا است که سالها به تنهایی در جزیرهای زندگی میکند. او طی سالهای طولانی، شاهد تغییرات فصلها و رخدادهای طبیعی جزیره بوده و درباره کشتیای که او را به دنیای دیگری میبرد خیالبافی میکند. اما در این مدت، کارانا با ساختن سرپناه، شکار غذا و مقابله با حیوانات وحشی، توانسته بود زنده بماند.
«جزیره دلفینهای آبی رنگ» نه تنها داستانی از ماجراجوییهایی برای بقا است، بلکه حکایتی زیبا از تنهایی و زیباییهای طبیعت نیز است. این داستان همچنین دربارهی اکتشافات درونی است که کارانا در این محیط بکر و طبیعی انجام میدهد.
داستان «شگفتی» درباره پسری به نام آگوست (آگو) پولمن است. آگو، چهرهای غیرعادی و زشت دارد. او تا سیزدهسالگی به مدرسه نرفته و حالا خانوادهاش تصمیم گرفتهاند او را به مدرسه بفرستند. اما او با چالشها و سختیهایی مواجه میشود و باید با تمام مشکلات و تبعیضها کنار بیاید.
یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این کتاب، این است که داستان از دیدگاه شخصیتهای مختلف، از جمله آگو، خواهرش و دوستان او روایت میشود. این رویکرد نوآورانه این امکان را فراهم میکند تا خوانندگان به بهترین شکل با تمام ابعاد داستان و تأثیرات آن آشنا شوند.
«شگفتی» نه تنها یک داستان برای نوجوانان است، بلکه برای بزرگسالان نیز حاوی پیامهای مهمی درباره تفاوتها، همدردی، و اهمیت دوستی و خانواده است. این کتاب به عنوان یکی از کتابهای بسیار پرطرفدار در ادبیات نوجوانان شناخته شده است.
این کتاب گرافیکی و مصور به شیوهای بسیار زیبا و انتزاعی داستانی از دوستی، انسانیت و زندگی را روایت میکند.
در مرکز داستان «پسر، موش کور، روباه و اسب» پسر جوانی قرار دارد که در سفری به دنبال پاسخ به سوالهایش به همراه دوستان وفادارش، یعنی موش کور، روباه، و اسب میگردد. هر یک از این شخصیتها نمایانگر ویژگیها و ارزشهای مختلفی از زندگی و دوستی هستند.
نقاشیهای زیبا و پراز احساس چارلی مکسی همراه با متون کوتاهی از دیالوگها و افکار شخصیتها، به خوانندگان پیامهای ارزشمندی درباره مسائلی مانند مهربانی، صبر، پذیرش و معنای واقعی زندگی میدهد.
این کتاب به عنوان یک اثر هنری بسیار تأثیرگذار شناخته میشود که در خوانندگان حس انسانیتی عمیق ایجاد میکند و بسیاری از آنها را به تأمل در معنای واقعی دوستی و زندگی وامیدارد.
معرفی صوتی کتاب «پسر، موش کور، روباه و اسب» را بشنوید:
«هری پاتر و سنگ جادو» اولین کتاب از مجموعهی معروف هری پاتر است. این کتاب داستان زندگی پسر نوجوانی به نام هری پاتر را روایت میکند که در خانوادهای غیرعادی بزرگ شده است. پس از وقوع ماجراهایی مرموز، هری متوجه میشود که واقعهی عجیب و غریبی در زندگی او رخ داده است. او یک جادوگر است و به مدرسه جادوگری هاگوارتز دعوت میشود تا هنرهای جادویی یاد بگیرد.
در هاگوارتز، هری دنیای جدیدی از جادو و سحر را کشف میکند. او با دوستان جدیدی مانند رون و هرمایونی آشنا میشود و با خطرات و معماهای زیادی در مدرسه مواجه میشود. همچنین، او از تاریخچهی خانوادهی خود و مخصوصاً پدر و مادرش که در عجیبترین شرایط به قتل رسیدهاند، آگاه میشود.
کتاب «هری پاتر و سنگ جادو» به یکی از مجموعههای معروف و محبوب در جهان تبدیل شده است. این کتاب نه تنها داستانی هیجانانگیز از ماجراجویی و جادو است بلکه پیامهایی درباره دوستی، شجاعت و خودشناسی را به خوانندگان خود میرساند. مجموعهی هری پاتر به یک پدیدهی فرهنگی تبدیل شده و توسط میلیونها خواننده در سراسر جهان خوانده شده است.
این کتاب چهارمین داستان از ماجراهای جادوگر جوان، هری پاتر است. «هری پاتر و جام آتش» داستان هری پاتر، نوجوانی جوان و جادوگر، را روایت میکند که در سال چهارم مدرسهی جادوگری هاگوارتز قرار دارد. داستان اینگونه آغاز میشود که هری به طور ناگهانی به عنوان یکی از شرکتکنندگان در مسابقه جادویی تریویز ویزارد انتخاب میشود، اما او در واقع برای شرکت در این مسابقه کمی جوان است. مسابقه وقایع مختلف و ماجراهای پیچیدهای را برای هری به همراه دارد و او باید با چالشهای جدیدی مواجه شود.
در این کتاب، هری با معماها، دشمنان جدید و اتفاقات غیرمنتظرهای که هنگام مسابقه رخ میدهد، روبرو میشود.
این کتاب در سبک داستان رمان تخیلی و فلسفی قرار دارد و درباره مسائل مهمی مانند تصمیمگیریها در زندگی، تغییر سرنوشت و پیدا کردن معنا در زندگی است.
داستان «کتابخانهی نیمه شب» درباره نورا سیلور، یک زن جوان است که به نظر میرسد در زندگیاش همه چیز را اشتباه انجام داده است. او در یک لحظهی عمیق از ناامیدی و افسردگی قرار دارد و در آستانه تصمیمی نه چندان خوشایند است. اما یک روز، نورا وارد کتابخانهی اسرارآمیزی میشود.
در این کتابخانه، نورا با انتخاب کتابهای مختلف میتواند به تجربیات مختلف در زندگی دست یابد. او میبیند که هر تصمیم کوچکی که در زندگیاش گرفته است، به تغییر سرنوشت و مسیر زندگی او انجامیده است. او با تعدادی از زندگیهای جایگزین خود آشنا میشود و باید تصمیم بگیرد که کدام یک از آنها بهترین نسخه از زندگی اوست.
جردن بنکس کلاسهفتمی در زندگیاش هیچچیزی را بیشتر از طراحی کردن دوست ندارد؛ ولی والدینش بهجای اینکه او را به هنرستان رؤیاهایش بفرستند، در یک مدرسهی خصوصی معروف ثبتنامش میکنند. مدرسهای که رنگینپوستان چندانی در آن نیست و در میان تمام دانشآموزان پایهی هفتم، جردن جزء معدود تازه وارد هایی است که رنگینپوست محسوب میشود. او هر روزی را که در دبیرستان خصوصی پرآوازهی ریوردیل میگذراند، بیشتر به این نتیجه میرسد که در دو دنیای متفاوت گیر افتاده و انگار به هیچکدامشان تعلق ندارد. به همهی اینها تازه وارد بودن را هم اضافه کنید. آیا جردن میتواند جایگاهش را در مدرسهی جدیدش پیدا کند، روابطش را با بچههای محلهاش حفظ کند و از همه مهمتر، بتواند خودش باشد؟
کتاب «تازه وارد» با طنز به مسائل مهمی مانند تنوع فرهنگی، تبعیض نژادی، دوستی و تطبیق با محیطهای جدید پرداخته و به خوانندگان نشان میدهد که چگونه میتوان با تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی مواجه شد و با آنها زندگی کرد.
«گورستان» داستان پسر کوچکی به نام نوبادی(nobody) است که به طور تصادفی در یک گورستان بزرگ پس از قتل والدینش پناه میگیرد. نوبادی توسط مجموعهای از ارواح و موجودات فرازمینی که در گورستان زندگی میکنند، بزرگ میشود و تحت توجه و مراقبت آنها، مهارتهای جادویی و ترسناکی را به دست میآورد. او تصمیم میگیرد پا پس نکشد و از قاتلان والدینش فرار کند.
داستان روایت میکند که چگونه نوبادی با مخاطراتی همچون جادوگرها، جانوران فرازمینی و خطرات دیگری روبرو میشود و برای پیدا کردن هویت واقعی خود باید به دنیایی خارقالعاده و خطرناک وارد شود.
معرفی صوتی کتاب «کتاب گورستان» را بشنوید:
ملاله یوسفزی، دختری از پاکستان، از کودکی علاقه به تحصیل داشت و با تأکید بر اهمیت تحصیل در دنیایی که برخوردهای شدیدی با تحصیل دختران وجود داشت، به تحصیل ادامه داد. او به دلیل فعالیتهایش برای تعلیم دختران در پاکستان و نقدهایش به گروههای تروریستی معروف شد.
در سال ۲۰۱۲، ملاله هدف یک تیراندازی توسط گروه طالبان قرار گرفت و در این حادثه به شدت زخمی شد. با این حادثه و مبارزهی او برای زنده ماندن و ادامه تحصیل، ملاله به الگویی جهانی برای تحصیل دختران و برابری جنسیتی تبدیل شد.
کتاب «این منم ملاله یوسفزی» داستان زندگی و تجربیات ملاله را به شیوهای دلنشین و شگفتآور به تصویر میکشد. این کتاب الهامبخشی برای جوانان است و نشان میدهد که یک فرد حتی در مقابل تهدیدات و خطرات بزرگ میتواند به اهداف انسانی خود برای تعلیم و تربیت دختران و تضمین برابری جنسیتی پایبند باشد. “این منم ملاله یوسفزی” داستانی انگیزشی و پر از پیامهای اجتماعی مهم است و به خوانندگان نشان میدهد که تحصیل چگونه میتواند تغییرات مثبتی در جامعه به وجود آورد.
کتابهای نوجوانانی که به عنوان پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز انتخاب شدهاند، نقش بسیار مهمی در جذب خوانندگان جوان و ارتقاء فرهنگ خواندن در این گروه سنی دارند. این کتابها معمولاً دارای داستانهای جذاب، شخصیتهای قوی و پیامهای مثبتی هستند که جوانان را به کتابخوانی ترغیب میکنند و در عین حال مفاهیم و ارزشهای انسانی مهمی را به آنها آموزش میدهند.
از جمله پرفروشترین کتابهای نوجوانان نیویورک تایمز میتوان به رمانهای ماجراجویی، داستانهای علمی-تخیلی، رمانهای گرافیکی و داستانهای معاصر اشاره کرد که هر یک از آنها دارای خصوصیات ویژهای برای جذب خوانندگان جوان هستند.
در نهایت، نمیتوان از اهمیت انتخاب کتابهای مناسب برای جوانان و نوجوانان غافل شد. کتابها به عنوان ابزاری قدرتمند برای توسعه مهارتهای خواندن، تجربه ماجراجویی و آموزش ارزشهای مثبت به جوانان شناخته میشوند. امیدواریم که این مقاله به شما کمک کرده باشد تا کتابهای مناسبی را برای نوجوانان خود انتخاب کنید و علاقه به کتابخوانی را در آنها افزایش دهد.
کتاب «فراتر از رویا» داستان پسر بچهای است که پیش از به دنیا آمدناش، خواهر بزرگترش را از دست داده است اما هنوز پدر و مادر سوگوار او هستند و غم در خانه جا خوش کرده است.
شبی دخترک به دیدار برادرش میآید و او را به گورستانی که در آن به خاک سپرده شده است، بیمارستانی که پیش از مرگاش در آن بستری بوده و پارکی که زمانی در آن بازی میکرده، میبرد. این سفر شبانهی تخیلی به پسرک کمک میکند که آنچه را که پیش از به دنیا آمدن او اتفاق افتاده بفهمد و پاسخی برای پرسشهایاش بیابد، و با مرگ خواهرش کنار بیاید.
فعالیتهای این راهنما به چندین بخش تقسیم شدهاند که هر بخش هدفهای چندگانهای را دنبال میکند. در بخش گفتوگو علاوه بر نکاتی برای تبادل نظر درباره موضوعات مختلف، فعالیتهایی نیز در جهت گسترش واژگان و تشویق کودکان به نوشتن گنجانده شده است.
مرگ غمانگیز است و دشوار میشود دربارهی آن با کودکان سخن گفت. اما مرگ یک رخداد طبیعی است و خواه ناخواه کودکان هم مانند هر انسان دیگری روزی با مرگ دیگران روبهرو میشوند. در کتاب «فراتر از یک رویا» پسربچهی داستان مستقیماً با مرگ خواهرش روبهرو نمیشود. خواهرش سالها قبل از دست رفته است و پسرک هیچ خاطرهی مشترکی با او ندارد. اما با غم ریشهداری زندگی میکند و فقدان خواهرش او را میآزارد. این که داستان از وقوع مرگ نمیگوید و به میانجیِ غم و اندوهِ پس از آن و پرسشهای ذهن پسرک به این موضوع دشوار میپردازد، از تلخی و سنگینی موضوع میکاهد و گفتوگو با کودکان را آسانتر میکند.
حواس پنجگانهی ما عبارتاند از بینایی، لامسه، شنوایی، بویایی و چشایی. این پنج حس مکمل یکدیگرند و هرکدام به روش خود اطلاعاتی دربارهی دنیای اطرافمان به ما میدهند. هریک از این حواس هیجانات زیادی برای ما ایجاد میکنند؛ مثلاً گوش دادن به یک ملودی زیبا برایمان بسیار لذتبخش است! اما باید مراقب باشیم. چون گاهی اوقات حواس پنجگانه، ما را سردرگم میکند؛ مثلاً در یک گورستان گاهی ممکن است خیال کنیم که صدایی میشنویم یا حتی تصور کنیم ارواح را میبینیم؛ درحالیکه در حقیقت چنین چیزی وجود ندارد. اما آیا حواس پنجگانه در همهی موجودات قدرتی یکسان دارد؟ حس بویایی خرس سفید قویتر است یا انسان؟ کدام جانور است که تمام بدنش با پرزهای چشایی پوشیده شده است؟ در کتاب «حواس پنج گانه» از مجموعهی «چراهای شگفت انگیز» به تمام این سؤالات و بیش از این پاسخ داده شده است.
دبورا چنسلر، خالق این کتاب، نویسندهای انگلیسی است که تا به امروز، بیش از ۷۰ کتاب نگاشته است. این آثار شامل کتابهای داستانی و غیرداستانی در حوزهی کودکاند.
کتاب «حواس پنج گانه» یکی از کتابهای مجموعهی «چراهای شگفت انگیز» است.
مجموعهی «چراهای شگفتانگیز» بالغ بر دهها عنوان کتاب جالب و سرگرمکننده و در عین حال خواندنی است. مخاطبان اصلی این مجموعه کودکان و نوجوانان هستند، ولی بزرگترها، بهخصوص افرادی که با کودکان و نوجوانان سروکار دارند نیز میتوانند از کتابهای این مجموعه بهره ببرند.
از مجموعهی «چراهای شگفتانگیز» کتابهای زیر منتشر شده است:
«خوشبختانه شیر» داستانی دربارهی اتفاقات یک خانواده است که برای مدت کوتاهی پدر باید از بچهها نگهداری کند.
مامان برای ارائه مقالهاش به یک کنفرانس میرود و قرار میشود تا بازگشت او بابا از خانه و بچهها مواظبت کند. مسئولیت خانه و زندگی و بچهها که دست باباها میافتد معمولاً خرابکاری پیش میآید. ولی به بچهها که خیلی خوش میگذرد. این بار خریدن یک بطری شیر از مغازهی سر خیابان داستانی هیجانانگیز دارد.
نیل گیمن کتابهای زیادی نوشته است، از جمله میتوان به «ج مثل جادو»، «کتاب گورستان»، «گرگهای توی دیوار»، «کورالین» اشاره کرد.
آذین بذرافشان
گفتوگو کردن و توضیح مفهوم مرگ برای کودکان بسیار دشوار است و افراد زیادی از صحبتکردن در این زمینه اجتناب میکنند. با وجود این، مرگ جزئی جداییناپذیر از زندگی است و مسؤلیت ما (والدین) آگاهکردن کودکان است. کودکان باید بدانند صحبتکردن دربارهی مرگ هیچ اشکالی ندارد، بلکه ضروری است.
اگر به بچهها اجازه دهیم دربارهی مرگ صحبت کنند، میتوانیم اطلاعات لازم را در اختیارشان قرار دهیم، آنها را برای بحران آماده کنیم و در مواقع ناراحتی کنارشان باشیم. ما میتوانیم با توجه و احترام به گفتههای کودکان آنها را به معاشرت تشویق کنیم؛ همچنین اگر خودِ ما با احساساتمان راحت باشیم به بچهها این امکان را میدهیم که با ما راحتتر صحبت کنند.
مرگ جزئی از زندگی ماست. کودکان دربارهی مرگ آگاهاند و گاه، شاید این موضوع باعث شگفتیمان شود. آنها حشرات، پرندگان و حیوانات مُرده را در جاده میبینند یا شاید شاهد مرگ حیوان خانگیشان باشند. کودکان در داستانهای افسانهای دربارهی مرگ میخوانند، آن را در کارتونها تماشا میکنند و حتی شاید نقش یک نفر مرده را در مدرسه بازی کنند. آنها بدون اینکه متوجه باشند در معرض این مفهوم قرار دارند.
بسیاری از بزرگسالان وقتی به این فکر میکنند که باید روزی مفهوم مرگ را برای کودک خود توضیح دهند، بهشدت مضطرب میشوند. اما چرا حتی فکر توضیح مفهوم مرگ برای کودکان و فرزندان، ما بزرگسالان را پریشان میکند؟
در مقام والدین، ما وظیفه داریم امنیت فرزندانمان را تأمین کنیم. ما همیشه درصددیم در آنها این احساس را به وجود آوریم که همواره در کنارشان خواهیم بود تا از آنها مراقبت کنیم. با وجود این، وقتی با موضوع مرگ روبهرو میشویم اغلب نگرانیم: آیا میتوانیم پاسخی به فرزندمان دهیم که آرامش و اطمینانش را مختل نکنیم؟
هیچ اشکالی ندارد که شما پاسخ همهی سؤالات فرزندتان را نداشته باشید! اما میتوانید به او اطمینان دهید که در طی این دورهی دشوار با عشق و آرامش در کنارش حضور خواهید داشت و برای او سنگری امن و مطمئن خواهید بود.
وقتی دربارهی موضوعی به پیچیدگی مرگ صحبت میکنیم درککردن سؤالات و واکنشهای کودکی خردسال بسیار دشوار است. دقت کنید که پاسخهایی کوتاه و صادقانه بدهید. نوع واکنش شما به سؤالات میتواند به سادهسازی مسائل کمک کند و باعث شود کودک مفهوم مرگ را بهتر درک کند. هنگام توضیحدادن مرگ به کودکان خردسال میتوان به ناتوانی در عملکردهای حیاتی مانند نفسکشیدن، غذاخوردن و حرکتکردن اشاره کرد.
بچهها پس از اینکه خبر مرگ یکی از عزیزانشان را میشنوند، بهتدریج واقعیتهای مرگ را درک میکنند و بالطبع واکنشهای متفاوتی از خود نشان میدهند. برخی کودکان بهتزده و هاجوواج میشوند، درحالیکه احساسات برخی دیگر از آنها بهشدت طغیان میکند.
در این دوران، کودک شما باید این احساسات را تجربه کند. در این برههی زمانی دشوار، صرفنظر از واکنش اولیهی کودک در قبال مرگ، شما میتوانید مثل کوه پشت او باشید.
شاید هنگام توضیحدادن مرگ برای کودکانمان خود در حال دستوپنجه نرمکردن با اندوه سوگ باشیم. افراد زیادی از نشاندادن ناراحتی و آسیبپذیری عاطفی خود در مقابل فرزندشان اجتناب میکنند. چون فکر میکنند این رفتار نشاندهندهی ضعف آنهاست و باعث ایجاد ترس و ناامنی در کودکشان میشود.
بدانید که نشاندادن غم و اندوه در این زمان هیچ اشکالی ندارد و بسیار مهم است که کودک ببیند شما در حال کنارآمدن با احساسات خود هستید و آنها را صادقانه به اشتراک میگذارید، نه اینکه احساسات خود را سرکوب کرده، آنها را نادیده بگیرید. هنگامیکه به فرزندتان اجازه میدهید، شما را در حال کنار آمدن با احساساتتان ببیند در واقع به او میفهمانید که بروز غم، عصبانیت یا هر احساس دیگری که ممکن است در نتیجهی مرگ یکی از عزیزان ایجاد شود، امری طبیعی است.
مرگ و فرایند مردن موضوعاتی هستند که بهشدت از پرداختن به آنها اجتناب میکنیم. مرگ در گذشته بخشی عادی از زندگی خانوادگی تلقی میشد و اغلب، در خانه و میان افراد خانواده رخ میداد. اما اکنون، افرادِ در حال مرگ، جزئی جداگانه از جریان اصلی جامعه محسوب میشوند. به همین دلیل، ما در حال حاضر حتی با ذکر کلمهی «مرگ» معذب میشویم و ترجیح میدهیم از کلمات دیگری مانند «ازدسترفته» یا «درگذشته» استفاده کنیم.
صرفنظر از تابوهای اجتماعی، بهتر است مرگ را با صداقت و واقعیت به فرزندانمان بشناسانیم. استفاده از تعابیر ملایم برای توصیف مرگ، گرچه با حسننیت همراه است، کودکان را اغلب گیج میکند. ارتباط صریح و صادقانهی شما با فرزندانتان دربارهی موضوع مرگ، به آنها کمک میکند درک درستی از مفهوم مرگ و مردن داشته باشند و بتوانند رابطهای صحیح با آن برقرار کنند.
گاه بسیاری از ما برای محافظت از فرزندانمان، حقایق دردناکی مانند مرگ یکی از عزیزان را از دید آنها پنهان نگه میداریم. اما با این کار فقط دورهی بلاتکلیفی و اضطراب را در کودکان طولانی خواهیم کرد؛ زیرا آنها در هر حال تغییرات عاطفی جزئی در بزرگسالان را میفهمند. در حقیقت، آنها در پی بردن به این مسائل توانایی زیادی دارند!
شما توضیحی دربارهی مرگ به کودکتان نمیدهید و بابت این کار نیت خیری دارید. اما برای جلوگیری از اضطراب بیمورد و پریشانی عاطفی کودک، بهتر است هرچه زودتر دربارهی مرگ با او صحبت کنید.
قبل از اینکه گفتوگو را آغاز کنید، آگاه باشید که کودک شما تا چه اندازه قادر است مفاهیم را درک کند. آنگاه میتوانید اطلاعاتتان را متناسب با میزان درک کودک به او منتقل کنید.
مراحل تکامل درک کودکان از مرگ به قرار زیر است:
به یاد داشته باشید که سرعت تکامل درک در میان کودکان متفاوت است و هر کودک بهطرز منحصربهفردی زندگی را تجربه میکند. آنها راههای شخصی خودشان را برای کنترل و بیان احساسات دارند.
شاید کودکی ۳ ساله دربارهی مرگ سؤال کند. اما کودک ۳ سالهی دیگری در برابر مرگ پدربزرگ یا مادربزرگش بیتفاوت باشد، ولی به دلیل مرگ حیوان خانگیاش به هم بریزد (شوکه شود). برخی کودکان از طریق بازیکردن با اسباببازیهای خود نشان میدهند که مرگ را درک کردهاند.
برای کودکان خردسال، مرگ را در قالبی ساده توضیح دهید. برای مثال، «وقتی کسی میمیره نفس نمیکشه، غذا نمیخوره، احساس گرسنگی یا سرما نمیکنه و دیگه نمیتونی اون رو ببینی».
اینکه کودکان چگونه با مرگ کنار میآیند یا احساسات خود را بروز میدهند مهم نیست، اما پاسخهای دقیق و بدون قضاوت بزرگسالان اهمیت زیادی دارد. از روشهای مناسب پاسخگویی به نیازهای کودک، گوش دادن و مشاهدهی دقیق است.
شما میتوانید از اصول زیر در قالب الگویی کلی برای تنظیم توضیحات خود دربارهی مرگ استفاده کنید و مطابق با نیازهای کودکتان آن را تغییر دهید.
هنگام توضیح دادن دربارهی مرگ، بهویژه برای کودکان خردسال، بهتر است از واژههای ساده استفاده کنید تا از واقعیت مرگ فاصله نگیرید. اضافه کردن جزئیات غیرضروری یا توضیحات بیشازحد طولانی باعث میشود کودک بهطورکلی از سؤال کردن خودداری کند؛ چون آنها اغلب تمایل ندارند به صحبتهای زیاد گوش دهند.
«هر چیزی که زندگی میکنه، یهروزی میمیره. مرگ پایان زندگیه. وقتی یه نفر میمیره بدنش دیگه کار نمیکنه. دیگه لازم نیست که غذا یا آب بخوره یا حتی نفس بکشه. مرگ مثل خوابیدن نیست. وقتی کسی مرد دیگه نمیتونه برگرده.»
پاسخهای کوتاه، ساده و عاری از جزئیات غیرضروری به کودکان کمک میکند مجذوب توضیحات شما شوند و راه را برای ارتباط در آینده باز نگه میدارد.
هرچه سن کودکان بالاتر میرود درکشان از مسائل پیرامون عمیقتر میشود. کودک در زمان رویارویی با مرگ با ذهنی پر از سوال مواجه میشود. والدین باید بدانند در زمان سوگ برخوردهای غلط با کودک میتواند آسیبهای جدی را برای کودکان در بر داشته باشد. کتاب هدهد به شما پیشنهاد میدهد مقاله پرهیز از رفتارهای اشتباه با کودک سوگوار را حتما مطالعه کنید.
سن و شخصیت فرزند شما نقش زیادی در تعیین اطلاعات دارد. علاوهبر این، گنجاندن موارد زیر به شما کمک میکند کودک خود را آگاه کرده، محیطی آزاد برای ارتباط ایجاد کنید.
در حین توضیحات، به کودکتان بگویید هرگونه سؤالی که به ذهنش رسید، بیان کند. اشکالی ندارد اگر پاسخ همهی سؤالات او را نمیدانید. در این صورت صادقانه بگویید: «من در این زمینه کاملاً مطمئن نیستم.»
به کودکتان فرصت دهید احساساتش را بیان کند. مرگ عزیزان یکی از دردناکترین و دشوارترین تجربههایی است که مردم با آن روبهرو میشوند. ابراز احساسات و کنار آمدن با آن به معنای ضعف نیست، بلکه برعکس توانایی فرد را در درک کردن و فهم تجربیات دشوار نشان میدهد. در حقیقت، نشاندهندهی قدرت شخص است.
به خودتان اجازه دهید احساستان را بیان کنید و آن را به فرزندتان نشان دهید. کودکان به واکنش بزرگترهای مهم زندگیشان در موقعیتهای گوناگون توجه میکنند. با ابراز کردن احساسات واقعی خود در حضور کودک نشان میدهید که بزرگسالانِ سالم، شاد و قوی از ابراز احساسات نمیترسند و کاملاً طبیعی است که در چنین دوران غمانگیزی احساس اندوه کنند.
خبر مرگ یکی از عزیزان و یادگیری مفهوم مرگ برای کودکان تجربهای بسیار دشوار است. هنگامیکه کودکان اخبار جدید را تجزیهوتحلیل میکنند، با توجه به شخصیت و خلقوخوی منحصربهفرد خود به آن واکنش نشان میدهند. مهم نیست عکسالعمل آنها چیست، درکشان کنید و به آنها بگویید که تجربهی احساس ناراحتی، عصبانیت یا هرگونه احساس احتمالی دیگر طبیعی است.
پردازش این حجم از اطلاعات جدید دربارهی مرگ، مردن و از دست دادن یکی از عزیزان برای کودک سنگین است و شاید باعث شود او یک سؤال را بارها تکرار کند. این اتفاق به دلیل درک نکردن اخبار تازه نیست، بلکه پذیرش این اطلاعات برای کودک بسیار دشوار است.
کودک برای فاصله گرفتن از درد عاطفی مرگ عزیزان چنین واکنشی را به کار میگیرد و پی میبرد خود نیز روزی خواهد مرد. این نشاندهندهی بیرحمی و سنگدلی کودک نیست، بلکه واکنشی غیرارادی هنگام دریافت اخبار و اطلاعات ناگوار است.
شاید کودکان در برابر خبر مرگ یا حتی فکر کردن به مرگ واکنش بسیار شدیدی نشان دهند. این واکنشها طبیعی هستند و نوعی خروجی عاطفی برای کودکان محسوب میشوند تا ناامیدی، درماندگی، عصبانیت و ترس را بیان کنند.
کودکان هنگام رویارویی با اخبار و مفاهیم مرگ، بیشتر به رفتارهای بچهگانه روی میآورند. در این مواقع، کودک نیاز دارد بهطور مداوم بغل شود. او دوست دارد در بستر والدینش بخوابد و جدا شدن از آنها برایش سخت است.
در ادامهی توضیحات شما، کودک به احتمال زیاد دربارهی مرگ، فرایند مرگ و اینکه چهکسی و چه چیزی در زندگی تحتتأثیر مرگ قرار خواهد گرفت، سؤال میکند. به یاد داشته باشید اشکالی ندارد که اقرار کنید جواب سؤال او را نمیدانید. رایجترین پرسشهایی که کودکان، بهویژه کودکان خردسال، میکنند و بهترین پاسخ به آنها به شرح زیر است:
«همهی موجودات، از حیوونها گرفته تا گیاهان و حتی آدمها، یه روزی میمیرن. اما بچهها معمولاً سالم هستن و حالا حالاها نمیمیرن.»
«آره، من هم یه موجود زندهام و یه روزی میمیرم. آدمبزرگها معمولاً مدت طولانی زندگی میکنن تا بزرگ شدن بچههاشون رو ببینن. همیشه کسی هست که ازت مراقبت کنه.»
«دلایل زیادی وجود داره که آدمها میمیرن. آدمها میتونن در اثر پیر شدن، تصادف یا مریضی جون خودشون رو از دست بدن. آرزو یا فکرت هرگز نمیتونه کسی رو بکشه.»
«بعد از مرگ، ما با اون آدم خداحافظی میکنیم. اما اون نمیتونه بعد از مرگ با ما خداحافظی کنه. در عوض دوستها و خونوادهش دور هم جمع میشن تا توی مراسم خاکسپاری ازش خداحافظی کنن.»
«وقتی کسی میمیره دیگه دست و پاهاش کار نمیکنن، بدنش از کار میفته و دیگه هیچوقت نمیتونه کاری کنه، اما خیلی از آدمها معتقدن که بعد از مرگ، قسمت خاصی از ما، که جزو بدنمون نیست، به زندگی ادامه میده. این قسمت از وجود شخص در خاطرات ما زنده میمونن و اجازه میدن که اونها رو همیشه کنار خودمون داشته باشیم و تا همیشه دوستشون داشته باشیم.»
بسیاری از ما از نیروی ایمانمان نیرو میگیریم و در روزهای سخت، بهویژه پس از مرگ عزیزان، به آن اعتماد میکنیم. مذهب سنگبنای مهمی در زندگی بسیاری از افراد است، اما اگر عامل نیرومندی در زندگی فرزندتان نباشد، شاید با گفتههای خود او را گیج کنید یا بترسانید.
اگر قصد دارید در توضیحاتتان از عقاید مذهبی خانوادهی خود (در رابطه با مرگ) استفاده کنید، میتوانید روی آرامشی تمرکز کنید که مذهب شما در این دوران سخت و غمانگیز فراهم میکند.
چه توضیحات شما حاوی باورهای اعتقادی و مذهبی شما باشد و چه نباشد، به یاد داشته باشید که مرگ یک عزیز فرصتی برای عزاداری و پذیرش واقعیتهای زندگی است.
اگر کودک میخواهد در مراسم تدفین شرکت کند، والدین باید توضیح دهند که قبل، حین و بعد از مراسم چه اتفاقی خواهد افتاد.
به کودکان کمک کنید چرایی برگزاری مراسم تشییع جنازه را درک کنند: «تشییع جنازه واسه غم و عزاداریه، چون یه نفر مرده. همینطور زمانیه که ما خاطرات شخص مرده رو یادآوری میکنیم و به همدیگه دلداری میدیم.»
شرکت در مراسم خاکسپاری کودک و نوجوان را آرام میکند. شاید کودک دوست داشته باشد خاطرهای از متوفی به اشتراک بگذارد یا شعری ویژه در مراسم بخواند. روشن کردن شمع، گذاشتن یادبودی خاص، نوشته یا عکس در تابوت از کارهای دیگری است که کودکان میتوانند در مراسم انجام دهند.
کودکان خردسال درک درستی از دلیل وقوع اتفاقات ندارند. آنها اغلب از فرایندی به نام تفکر جادویی استفاده میکنند. آنها معتقدند که با افکار، آرزوها و اعمالشان میتوانند باعث به وقوع پیوستن برخی اتفاقات در جهان شوند. بزرگسالان نیز با گفتن جملهی: «آرزویی بکن که دوست داری اتفاق بیفته» این باور غلط را تقویت میکنند.
گاهی اوقات تفکر جادویی مفید است. کودکان با آرزو کردن احساس میکنند قادرند اوضاع را کنترل کنند. اما این تفکر نقطهضعفی هم دارد. بر این اساس، هرگاه اتفاق بدی رخ دهد، برای مثال یکی از عزیزان بمیرد، کودکان باور میکنند این اتفاق به دلیل گفتهی آنها یا آرزویی است که در دل داشتهاند.
کودکان بزرگتر و نوجوانان اغلب با خود میاندیشند که میتوانستند مانع مرگ دیگری شوند. برای مثال اگر کودک بدرفتاری نکرده بود و باعث استرس در خانواده نمیشد، پدر سکتهی قلبی نمیکرد. اگر مادرش به دنبال او به مدرسه نمیرفت، هیچوقت آن تصادف اتفاق نمیافتاد. اگر حواس کودک به پدرش بود تا زودتر به دکتر مراجعه کند، سرطان تا این حد پیشرفت نمیکرد.
شاید کودک به دلیل مرگ خواهر یا برادرش احساس گناه کند. شاید بعد از فوت یکی از اعضای خانواده هرگاه در حال تفریح یا شادی کردن است، احساس گناه کند.
اگر کودک در روابطش با فرد متوفی مشکلاتی داشته است، احساس گناهش بیشتر میشود. در ادامه، چند مثال آورده شده است:
هنگامیکه میخواهیم دربارهی مرگ یکی از افراد خانواده با کودک صحبت کنیم، باید فرض را بر این بگیریم که کودک در این باره احساس گناه میکند؛ حتی اگر هیچ دلیل منطقیای برای این حس وجود نداشته باشد.
برای کودک اینگونه توضیح دهید: اغلب مردم وقتی اتفاقات بد و دردناکی رخ میدهد، فکر میکنند آن اتفاق به دلیل کار بدی است که آنها انجام دادهاند.
حتی اگر کودک بهطور مستقیم به این موضوع اشارهای نکرد شما به او اطمینان دهید که وی مسئول مرگ کسی نیست.
کودکان اغلب خشم خود را از مرگ ابراز میکنند. آنها شاید از کسی که احساس میکنند مقصر مرگِ فرد است خشمگین باشند. آنها شاید از دست خدا عصبانی باشند. حتی شاید از دست کسی که رفته و آنها را تنها گذاشته است نیز عصبانی باشند. گاهی اعضای خانواده مورد هدف این خشم قرار میگیرند؛ زیرا افرادی نزدیک به آنها هستند.
در بعضی موارد، بعد از مرگ پدر یا مادر از کودک مراقبت کافی نمیشود و وضعیت اقتصادی خانواده بدتر میشود. در بعضی از خانوادهها، مسئولیتِ والد ازدسترفته بر دوش کودک داغدیده قرار میگیرد و این فشارها باعث میشود او از دوستانش جدا شود. در برخی دیگر، مرگ والدین اغلب با علائم روانی خفیف، تغییر در رفتار، افزایش استرس و اختلالِ خواب همراه است.
بهطور کلی، کودکانی که والدین خود را از دست میدهند بیشتر در معرض مشکلات گوناگون قرار میگیرند: مشکلات روحی (مانند افسردگی، اضطراب، استرس پس از سانحه)، ترک تحصیل، موفقیت تحصیلی کمتر، عزتنفس پایین و رفتارهای جنسی خطرناک.
مرگ والدین پیامدهایی منفی با خود به همراه دارد. جامعه باید به کودکان کمک کند تا به شیوهای سالم عزاداری کنند. با وجود این، باورهای فرهنگی و سوءتفاهمهای مداوم اغلب مانع حمایت مناسب از کودکان میشود و به آنها لطمه میزند.
کودک به والد خود مینگرد، چون میداند بیقیدوشرط او را دوست دارد و در برابر واقعیتهای ناراحتکنندهی زندگی از وی محافظت میکند. زمانیکه پدر یا مادری میمیرد، زندگی برای کودک بهمراتب ترسناکتر میشود؛ زیرا کودک نگران است که چه اتفاقی در آینده برای او خواهد افتاد.
بدیهی است که این موقعیت بارِ سنگینی بر دوش والد دیگر و سایر اعضای خانواده قرار میدهد. در این شرایط، آنها برای مرگ عزیز خود درد میشکند و باید این درد را مدیریت کنند. در عین حال، باید در تسکین غم و اندوه کودک به او کمک کنند.
برخی فرهنگها نگرشی مثبت به سوگواری دارند؛ اما در برخی دیگر، بزرگسالانی که پیرامونِ کودکِ عزادارند از بروز احساساتشان منع میشوند. آنها معتقدند چون کودکان برای قوی ماندن در مواقع دشوار به بزرگترهای خود نگاه میکنند، پس بزرگسالان میبایست جلوی احساسات خود را بگیرند و آن را سرکوب کنند.
سرکوب احساسات تلاشی عمدی و آگاهانه برای پنهان نگه داشتن آن از دیگران است. والد یا سرپرست کودک احساس غم و اندوه میکند، ولی بهجای ابراز آن تصمیم میگیرد در حضور فرزند غم خود را پنهان کند.
احساسات سرکوبشده اغلب در ضمیرناخودآگاه افراد باقی میمانند و بهمرور زمان فوران میکنند.
بر اساس تحقیقات، احساسات فروخورده روند بهبودی والد و کودک را به تأخیر میاندازد؛ اما بر اساس مطالعهای دیگر، سرکوب احساسات در روند عزاداری نقشی مثبت ایفا میکند.
آیا سرکوب احساسات، مکانیسم مقابلهای سالمی برای والد است یا نه، هنوز جای بحث دارد. اما نکتهی مهم این است که چگونه باورهای والد در کنارآمدن با چنین فقدانی به کودک کمک میکند.
گاه والد (زنده) معتقد است که کودک نمیتواند مرگ را درک کند و با احساسات و ترس ناشی از آن کنار بیاید. در نتیجه، ترجیح میدهد در حضور کودک عادی رفتار کند. اما در واقع، بزرگسالان با اعمال و رفتار صحیح طی روزها، هفتهها و ماههای اولِ فقدان میتوانند توانایی کودک را در کنارآمدن با موضوع مرگ افزایش دهند.
سرپرست و والدِ کودک داغدار بهجای اینکه وانمود کند همهچیز خوب است، میتواند از راهکارهای زیر برای کمک به کودکش استفاده کند.
مرگ پدر یا مادر بر کودک تأثیر میگذارد، اما چگونگی این تأثیرگذاری بستگی به آن دارد که بزرگسالان اطراف او چگونه به اندوه خود واکنش نشان میدهند. کودکی که پدر یا مادرش را از دست داده است، باید بداند نشان دادن احساسات و صحبت کردن دربارهی شخص متوفی هیچ اشکالی ندارد. عادیسازی روند عزاداری باعث کاهش اضطراب کودکان در آینده میشود.
اغلب اوقات، کودکان به دلیل تغییرات ایجادشدهی پس از مرگ بدرفتاری میکنند. شما میتوانید با استفاده از روشِ فرزندپروری مثبت، رابطهای صحیح با کودک و محیط پیرامونش برقرار کنید.
والدینی که بر اساس تکنیکهای فرزندپروری مثبت رفتار میکنند مهربان، صمیمی، حامی و مصمم هستند. این شیوه احتمال ابتلا به بیماریهای روانی مانند افسردگی را کاهش میدهد و سازگاری بهتری در کودکِ داغدیده ایجاد میکند.
پس از مرگ یکی از والدین، وقایع منفی زندگی سبب میشود که مشکلات روانی کودک افزایش یابد. برای مثال، گذراندن تعطیلات در دو سال اول بهویژه برای کودکان دشوار است. والد دیگر میتواند با استفاده از مهارتهای شنیداری، محیطی امن برای فرزندش فراهم کند تا کودک احساساتش را دربارهی تعطیلات بیان کند.
یکی از مواردی که اغلب کودکان داغدیده را نگران میکند، برقراری رابطهی مجدد عاشقانهی پدر یا مادرشان با فردی دیگر است. والدین باید بهتدریج شریک تازهی زندگی خود را به کودک معرفی کنند؛ همچنین با صراحت و مطابق سن کودک با وی صحبت کنند.
استراتژیهای مقابلهای شامل موارد زیر است:
والدین برای کمککردن به کودکان داغدیدهی خود باید از آنها بخواهند تمرین کردن چنین مهارتهایی را در برنامهی خود قرار دهند.
کودکان داغدیده در مقایسه با سایر کودکان بیشتر احساس ناتوانی میکنند. آنها باور دارند که بر رویدادهای زندگیشان کنترل کمتری دارند.
برای اینکه اضطراب پس از مرگ را در کودکان مدیریت کنیم، باید به آنها آموزش دهیم تا مسئولیت خود را در این دوران بشناسند. مسائلی را که کودک باید درک کند از مسائلی که بر عهدهی بزرگسال است تفکیک کنید. برای مثال، والدی که کنار آمدن با این فقدان برایش دشوار است، میبایست در همان ابتدا با فرزندش صادق باشد و او را در جریان این موضوع قرار دهد. در این شرایط، والد به کودک اطلاع میدهد که از او انتظار کمک ندارد و نیاز دارد به متخصصی مراجعه کند که در این زمینه آموزش دیده باشد.
کودکان باید بدانند که والدین بهمرور زمان میتوانند ناراحتیشان را بهتر مدیریت کنند و وظیفهی آنها فقط این است که بر تکالیف مدرسه تمرکز کنند و با دوستانشان وقت بگذرانند.
تعطیلات و سالگردها، بهویژه اولین سال پس از مرگ، برای کودکان داغدار بسیار دشوار است. این روزهای خاص، هم از دست دادن فرد را یادآوری میکنند و هم خاطرات خوش او را.
اغلب اوقات انتظار کشیدن برای این ایام سختتر از خود آن روز است. خلائی که کودک داغدار احساس میکند با تماشای کودکانی که از تعطیلات لذت میبرند، عمیقتر میشود.
به کودک داغدیده از قبل اطلاع دهید که احتمالاً در طی تعطیلات یا سالگرد آن واقعه، احساسات دردناکی را تجربه خواهد کرد. برنامهریزی قبلی کمک میکند تحمل این وقایع راحتتر شود.
برای کودکی که والدینش را از دست داده است، از سر گذراندن روز پدر و روز مادر بسیار دشوار است. شاید کودک تصمیم بگیرد فردی را بهعنوان جایگزین مادر یا پدرش به این جشنها ببرد.
برخی کودکان انتخاب میکنند که تولد پدر یا مادر خود را با پختن کیک، روشنکردن شمع یا تهیهی کادوی تولد جشن بگیرند.
با نزدیکشدن به اولین سالگرد مرگ والدین، بیشترِ کودکان روزهای آخر زندگی والدینشان را بهشدت در ذهن خود مرور میکنند. آنها در این دوران به قوتقلب و حمایت بیشتری نیاز دارند.
بزرگسالان میتوانند خاطرات خاص و احساساتشان را دربارهی سالگرد درگذشت فرد متوفی با کودکان به اشتراک بگذارند و به این ترتیب، در این ایام سخت به آنها کمک کنند.
همهی کودکان میبایست دربارهی مرگ و واقعیتهای آن بدانند. بیشک، توضیحدادن دربارهی مرگ دشوار است. با وجود این، شما در مقام والد، تأثیر فراوانی بر چگونگی شکلگیری افکار و احساسات کودکتان در این زمینه دارید.
صداقت را محور اصلی صحبت خود قرار داده، به کودک فرصت دهید تا احساساتش را آزادانه بیان کند. اینگونه قادر خواهید بود مفاهیم مرتبط با مرگ را به شیوهای صحیح به فرزندتان تفهیم کنید.
کتاب «مردی با نقاب آهنین» داستان یک زندانی مرموز است که همواره یک ماسک به چهره دارد او در زندان باستیل میمیرد. چند روز بعد، این مرد ناشناس را در گورستان سنپل پاریس دفن میکنند. هشت سال پس از مرگ مرد نقابآهنین، پرنسس پالاتین، زن برادر پادشاه فرانسه ادعا میکند او یک لرد انگلیسی بود که علیه فرانسه توطئه میکرد. از آن پس، افسانه و ادبیات به شخصیت او پرداخته و او را با نام «مردی با نقاب آهنین» به شهرت میرسانند. در واقعیت هرگز فردی چهرهاش را ندیده بود.
این داستان نوشته«الکساندر دوما» است و «اولیور هو» آن را بازنویسی کرده است.
« کتاب روزهای مرده » رمانی فانتزی است. داستانی انباشته از سحر و جادو، دسیسه و افسون در دنیایی اسرارآمیز.
شخصیت اصلی داستان پسر پانزدهسالهای است بدون نام و بدون گذشته که در طول داستان پسر نامیده میشود. عنوانی که به خوبی، گمنامی و بیهویتی پسر را نمایان میکند. ولرینِ شعبدهباز، دختری یتیم به نام ویلو و کپلرِ دانشمند از دیگر شخصیتهای رمان هستند.
داستان از یک شب سرد زمستانی آغاز میشود. والرین که شعبدهباز معروفی است در این روزهای باقیماندهی سال باید بهای عهدی که سالها پیش با شیطان بسته است را با مرگ خویش بپردازد. او در پی نجات خود است اما قدرت افسونگری و جادوگریش توانایی محافظت از او در مقابل نیروی شیطانی را ندارد. والرین میخواهد با قربانی کردن پسر ـ که دستیار اوست ـ جان خود را نجات دهد. پسر بیخبر از همه چیز و همچون همیشه، گوش به فرمان والرین است و دستوراتش را اجرا میکند. والرین و پسر برای پیدا کردن کتابی که راز زنده ماندن والرین در آن نوشته شده است راهی روستا میشوند و ویلو که دختری زرنگ و باهوش است، در نیمهشب و هنگام کندن قبر در گورستان نیز با آنهاست. آنها در تاریکی شب به یک شهر زیرزمینی برمیخورند و به سفری قدم میگذارند که راه فراری برای آنها نیست …
شخصیتهای داستان در روزهای پایانی سال همچون سایههایی سرگردان در گوشه و کنار یک شهر قدیمی اروپایی، شهری تاریک و ترسناک، در تکاپوی زنده ماندن هستند. نویسنده با تصویرسازی قوی و خلق فضایی رمزآلود، داستانی مسحورکننده را روایت و خواننده را تا انتها با خود همراه میکند.
در مصر باستان، تقویم، دوازده ماهِ سی روزه بود و سال ۳۶۰ روز داشت. مصریها آنقدر باهوش بودند که بدانند هر سال شمسی ۳۶۵ روز است. آنها این اختلاف را با داستانی رفع و رجوع میکردند که در آن تُت، الههی خرد که سر لکلک داشت، در تاسبازی پنج روز از الهگان میبرد و آن را به الههی شب و همینطور به مردم میداد. این پنج روز به هیچ کدام از ماههای مصری تعلق نداشتند و طوری بود که انگار خارج از زمان عادی بودند. آزتکها هم که از تقویم مشابهی استفاده میکردند، پنج روز به روزهای سال اضافه میکردند ولی آنها را روزهای بدیمنی میدانستند و نام روزهای مرگ را روی آنها گذاشته بودند.
البته این روزها هیچ ربطی به کریسمس ندارند اما نویسنده، روزهای بین کریسمس و سال نو را دستمایهی داستان خود قرار داده و روزهای مرگ را در این دوره در نظر گرفته است. بین این دو جشن شش روز فاصله است؛ اما این داستان در پنج روز اتفاق میافتد و شب سال نو به اوج خود میرسد.
دربارهی نویسنده « کتاب روزهای مرده »:
مارکوس سدویک نویسنده، تصویرگر و موسیقیدان انگلیسی در سال ۱۹۶۸ میلادی در ایالت کنت شرقی واقع در جنوب شرقی انگلستان به دنیا آمد. او از سال ۱۹۹۴ شروع به نوشتن کرد. سدویک رمانهای زیادی برای نوجوانان نوشته است. او همچنین نویسندهی کتابهای تصویری و مجموعهای از افسانهها است.
از این نویسنده دو کتاب دیگر نیز به فارسی ترجمه شده است. کتابهای «سقوط سیاه» (کتابی است در ادامهی داستان کتاب روزهای مرده) و «شش لول» با برگردان آرزو احمی توسط نشر پیدایش منتشر شده است.
مارکوس سدویک جوایز زیادی برده است. جایزههایی چون پرینتز، کتاب نوجوانان بوک تراست، جایزهی کتاب بلو پیتر، ادگار آلن پو، داستان کودک گاردین، نشان کارنگی و …
کتاب « بازیافت و کاهش زباله » پدیده زباله و موضوعات مرتبط با آن را برای کودکان شرح میدهد و در کنار آن با پیشنهاد فعالیتهای عملی آنان را به نقشپذیری و مسئولیتپذیری تشویق میکند.
بخشی از متن کتاب: «تازه از فروشگاه برگشتهاید، بازی جدیدی را که خریدهاید از کیسه پلاستیکی در میآوردید و کیسه را روی زمین ول میکنید. قیچی را بر میدارید، و برای باز کردن جعبه، بستهبندی محکم پلاستیکی آن را میبرید. وسیله بازی داخل جعبه در لایهای مقوایی قرار دارد. بالاخره، آن را بیرون میکشید و آماده بازی با آن میشوید. اما قبل از شروع بازی باید آشغالها را جمع کنید. پس کیسه پلاستیکی، پلاستیکهای پاره شده بستهبندی و مقواها را بر میدارید و با عجله به سمت سطل زباله میروید. آیا باید آنها را دور ریخت؟ یا کار بهتری هم میتوان با زبالهها کرد؟»
چه بر سر زبالهها میآید؟ سر و سامان دادن به زبالهها، گورستان زباله چهجور جایی است؟، زبالههای ماندگار، تفکیک زباله، بازیافت راهی برای کاهش زباله، بازیافت آلومینیم، بازیافت کاغذ، بازیافت پلاستیک، بازیافت شیشه، بازیافت پسماند آشپزخانه و باغچه، بازیافت باتری، تلفن همراه و رایانه، گنجینهای از مواد قابل استفاده به نام زباله، گورستانهای زباله آینده و کاهش، بازمصرف و بازیافت زباله سرفصلهای موضوعاتی هستند که در کتاب « بازیافت و کاهش زباله » به آنها پرداخته شده است.
در متن کتاب « بازیافت و کاهش زباله » واژههایی که با حروف سیاه چاپ شدهاند در واژهنامه توصیفی انتهای کتاب شرح داده شدهاند. در انتهای کتاب علاوه بر واژهنامه توصیفی، کتابهایی برای مطالعه بیشتر و وبسایتها و سازمانهای مرتبط با موضوع کتاب معرفی شدهاند. صفحهای نیز به نمایه کتاب اختصاص داده شده است.
«بافی سیلورمن» نویسنده و شاعر پر سابقه و پر کار کودک و نوجوان است. اغلب کتابهای او با توجه به علاقه شخصیاش به طبیعت از دوران کودکی، درباره جانوران، محیط زیست،پدیدهها و ساز و کارهای طبیعی است.
کتاب «فراتر از رویا» داستان پسر بچهای است که پیش از به دنیا آمدناش، خواهر بزرگترش را از دست داده است اما هنوز پدر و مادر سوگوار او هستند و غم در خانه جا خوش کرده است. شبی دخترک به دیدار برادرش میآید و او را به گورستانی که در آن به خاک سپرده شده است، بیمارستانی که پیش از مرگاش در آن بستری بوده و پارکی که زمانی در آن بازی میکرده، میبرد. این سفر شبانهی تخیلی به پسرک کمک میکند که آنچه را که پیش از به دنیا آمدن او اتفاق افتاده بفهمد و پاسخی برای پرسشهایاش بیابد، و با مرگ خواهرش کنار بیاید.
مرگ غمانگیز است و دشوار میشود دربارهی آن با کودکان سخن گفت. اما مرگ یک رخداد طبیعی است و خواهناخواه کودکان هم مانند هر انسان دیگری روزی با مرگ دیگران روبهرو میشوند. در کتاب «فراتر از یک رویا» پسربچهی داستان مستقیماً با مرگ خواهرش روبهرو نمیشود. خواهرش سالها قبل از دست رفته است و پسرک هیچ خاطرهی مشترکی با او ندارد. اما با غم ریشهداری زندگی میکند و فقدان خواهرش او را میآزارد. اینکه داستان از وقوع مرگ نمیگوید و به میانجیِ غم و اندوهِ پس از آن و پرسشهای ذهن پسرک به این موضوع دشوار میپردازد، از تلخی و سنگینی موضوع میکاهد و گفتوگو با کودکان را آسانتر میکند. همچنین متن و تصویر کتاب همپای یکدیگر زندگی را روایت میکنند. دیدن مرگ و زندگی در کنار هم نگاهی است طبیعی و پذیرنده نسبت به زندگی که کودکان را با جنبههای انسانی و واقعی زندگی آشنا و آنها را برای پذیرفتن رخدادهای طبیعی و فراز و فرودهای زندگی آماده میکند.
ماریت تورنکویست تصویرگر برجستهی هلندی- سوئدی در اغلب تصاویر ِخیالانگیز و پراحساس این کتاب از رنگهای سرد بهویژه انواع رنگهای آبی بیشتر استفاده کرده است تا حس اندوهی را که پسرک احساس میکند به مخاطب منتقل کند. اما در پایان داستان و پس از بازگشت پسرک از سفر شبانه، میز بزرگ خانه دیگر خالی نیست، و سرشار از رنگهای گرم و زندگیبخش است. گویی پس از طی سفری در مرز خیال و واقعیت، پسرک دریافته است که اگرچه نمیتوان مرگ را تغییر داد و خواهر را به زندگی باز گرداند، اما مرگ و زندگی دو روی یک سکهاند و ضرورت تداوم زندگی انسان را ناگزیر از پذیرش مرگ می کند. شادی روی دیگر اندوه است.
جف آرتس بلژیکی، نویسندهی کتابهای کودکان، رمان و شعر بزرگسالان است و این کتاب را بر مبنای تجربهی کودکی خود آفریده است. سبک نیرومند و زبان پراحساس او، ادبیاتی بدون مرز زمانی آفریده است که به خوبی با مخاطبان گوناگون ارتباط برقرار میکند. جف آرتس با کتاب «فراتر از یک رویا» جایزهی بوکلاین (شیر کتاب)، مهمترین جایزهی کتابهای کودکان در بلژیک و جایزهی قلم نقرهای، جایزهی معتبر کتاب کودک هلند را از آن خود کرده است.
ماریت تورن کویست و جف آرتس حق ترجمه و چاپ این کتاب را به فارسی و در ایران به موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان و برنامهی «با من بخوان» اهدا کردهاند. حق چاپ و نشر کتاب به طور انحصاری برای موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان محفوظ است.
دیگر کتابهای ماریت تورن کویست: