چرا کودکان خشمگین می شوند؟
کودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟
راههای مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟
کودکان در سنین گوناگون، خشم خود را چگونه بروز میدهند؟
کودک سرشار از احساسات گوناگون است و در شرایط مختلف احساس ناراحتی، خوشحالی، حسادت و… میکند.
خشم نیز یکی از همین احساسات است که هرازگاهی آن را تجربه میکند. در حقیقت، بسیار مهم است که گاه کودک شما عصبانی و خشمگین شود.
اما مساله اینجاست که خشم باید به درستی ابراز شود. در غیر این صورت، کودک شما همچون قابلمهای خواهد بود که آب در آن در حال جوشیدن باشد. اگر بخار خارج نشود، در نهایت آب آنقدر میجوشد که سر میرود و درش را به بیرون پرتاب میکند!
در این صورت، چه اتفاقی برای کودک شما رخ خواهد داد؟ نتیجهی چنین کاری برای هیچکس خوشایند و جالب نیست.
کودک خشمگین کیست؟ چگونه احساس خشم را در کودکان دریابیم؟
آیا تاکنون کودک شما عصبانی شده و کنترلش را از دست داده است؟ آیا تاکنون فریاد زده، جیغ کشیده یا خواسته کسی را بزند؟
شاید برادر کوچکترش وارد اتاقش شده و بدون اجازه با اسباببازی او بازی کرده باشد یا معلمش تکالیف زیادی به او داده باشد یا حتی دوستش یکی از بازیهای ویدئویی مورد علاقهی او را امانت گرفته و بعد آن را شکسته باشد. همهی این موارد میتوانند کودک شما خشمگین کنند.
تمام انسانها عصبانی و خشمگین میشوند، ولی درجهی خشم در افراد گوناگون متفاوت است.
نکتهی مهم اینجاست که خشم میتواند خوب باشد: وقتی با کودک ناعادلانه رفتار شود، کودک خشمگین میشود و این خشم به آنها کمک میکند روی پای خود بایستند.
قسمت سخت ماجرا اینجاست که کودکان باید یاد بگیرند چگونه با چنین احساسات سرسختانهای مقابله کنند و موقع خشمگین شدن چه رفتاری داشته باشند.
خردسالان نمیتوانند نیازهایشان را بهدرستی ابراز کنند و آن را به والدین و اطرافیانشان تفهیم کنند. به همین دلیل خشمگین و عصبی میشوند. آنها اغلب بدون فکر رفتار میکنند و به همین دلیل، عصبی میشوند یا اسباببازیهایشان را میشکنند.
اکثر کودکان بعد از رفتن به مدرسه یاد میگیرند دربارهی نیازهای خود صحبت کنند. آنها در این سن قادرند خود را کنترل کنند و آرام شوند.
ولی برخی کودکان حتی پس از مدرسه رفتن نیز بهجای بیان نیازهای خود، خشمگین میشوند. کودکانی که همواره در مدرسه به مشکل برمیخورند و به دردسر میافتند، کودکانی که دوستی ندارند یا سایر همکلاسیهایشان آنها را مسخره میکنند و دست میاندازند، همگی احساس بدی را تجربه خواهند کرد. آنها ناراحت میشوند و با گذر زمان، همین احساسات منفی به خشمی پنهان تبدیل میشود.
در صورتی که با کودکان بدرفتاری شود یا به اندازهی کافی به آنها اهمیت داده نشود، مانند افراد بزرگسال، احساس عدالتخواهی در آنها برانگیخته خواهد شد.
شاید کودکان پیش خودشان فکر کنند دور از انصاف است که برای به دست آوردن چیزی مجبور باشند زیاد تلاش کنند، اما بقیهی کودکان آن را به آسانی به دست آورند.
شاید فکر کنند سهمشان از زندگی ناعادلانه است. چنین احساس و مشکلی در رابطههای خواهر و برادری بیشتر به چشم میخورد و قضیه سختتر میشود.
اگر کودکی در خانواده توجه بیشتری دریافت کند، احتمالاً سایر کودکان خشمگین میشوند. از سوی دیگر، اگر کارها برای خواهر یا برادران دیگر آسان گرفته شود، ولی برای یکی از کودکان برخلاف این موضوع باشد، آن کودک خشم را تجربه خواهد کرد.
گاه کارهای کودک آنطور که تمایل دارد پیش نمیرود، در این صورت احتمالاً او خشمگین خواهد شد. برای مثال، وقتی از تکالیف مدرسهی خود سر درنمیآورد، تیمش بازی خیلی مهمی را میبازد یا زمانیکه از او میخواهند کاری را برخلاف میلش انجام دهد.
اما حالت بدتری هم وجود دارد. گاه شما، معلمان یا افراد دیگر کودک را برای کاری که نکرده است، سرزنش میکنید. در این صورت، او بهشدت خشمگین خواهد شد.
این احتمال هم وجود دارد که فرزند شما عصبانی شود، اما چرایی این خشم را درک نکند. بنابراین دلایل گوناگونی باعث بروز خشم در کودکان میشوند.
بچه ها تا وقتی احساسات خود را درک نکنند یا قادر به گفتن آنها نباشند، بیشتر خشمگین میشوند.
نشانههای خشم در کودکان چیست؟
پس همانطور که گفته شد، راههای گوناگونی وجود دارد که کودکان احساس خشم را تجربه کنند. اکثر اوقات بدنِ فرد به او هشدار میدهد که وی اکنون خشمگین شده است.
آیا کودک شما تندتند نفس میکشد؟ آیا صورتش قرمز شده است؟ عضلاتش منقبض شدهاند؟ یا دستانش را مشت کرده و آنها را محکم گره کرده است؟ آیا میخواهد چیزی را بشکند یا کسی را بزند؟
خشم باعث میشود او بر سر کسانی که در اطرافش هستند، دوستشان دارد یا حتی عاشق آنهاست، داد بزند.
البته، برخی کودکان خشمشان را اینگونه بروز نمیدهند و در درون خود نگه میدارند.
اگر کودک شما چنین میکند، شاید دچار سردرد یا دلدرد شود. شاید دربارهی خود احساس بدی داشته باشد یا ناگهان گریه کند. حتی شاید از حرف زدن اجتناب کند. ولی باید بدانید که پنهان کردن خشم اصلاً کار درستی نیست. بنابراین کودک شما میبایست از راهی درست و بدون آسیب رساندن به خود یا دیگران خشمش را بروز دهد.
خشم و غیض کودک شما میتواند باعث مشاجرات متعددی در خانه شود و زندگی خانوادگی را مختل کند. کودک ممکن است به خودش و دیگران آسیب برساند یا مشکلاتی جدی در مدرسه یا کلاس درس پیش بیاورد؛ تا حدی که معلمهایش بگویند: «کودک شما خارج از کنترل است.»
اگر میخواهید شناخت درستی از نشانههای خشم در کودکان داشته باشید، به ۱۵ سؤال زیر پاسخ دهید تا متوجه شوید آیا فرزندتان خشمگین و عصبانی است یا نه.
تست تشخیص خشم در کودک
تست زیر معمولترین نشانههای خشم در کودکان را در بر میگیرد. البته باید گفت همهی کودکان این نشانهها را دارند، ولی اگر برخی از این علائم در کودک شما دائماً مشاهده شود یا کودک شما اکثر این علائم را داشته باشد، بدین معناست که او با مشکل خشم دستوپنجه نرم میکند.
هریک از ۱۵ جملهای را که در ادامه بیان میشود، بخوانید و با توجه به امتیازبندی ذکرشده، از صفر تا سه به آنها امتیاز دهید. سپس کل اعداد را جمع کنید و نتیجه را با توجه به عددی که به دست میآورید با نتایج تست تطبیق دهید.
صفر امتیاز = کودک من هرگز این کار را انجام نمیدهد یا خیلی بهندرت این کار را میکند.
یک امتیاز = کودک من گاهی این کار را انجام میدهد. (نهایت یک بار در ماه)
دو امتیاز = کودک من اغلب این کار را انجام میدهد. (یک بار در هفته یا بیشتر)
سه امتیاز = کودک من اکثر اوقات این کار را انجام میدهد. (هر روز یا چندین مرتبه در هفته)
- کودکم بابت مشکلاتش دیگران را سرزنش میکند. (…. امتیاز)
- هرگاه کودکم احساس ناامیدی، خشم و ناراحتی کند، وسیلههایش را اینور و آنور پرت میکند یا میشکند. (…. امتیاز)
- هر زمان که کودکم خشمگین شود، برای آرام کردنش کلی انرژی و زمان صرف میکنیم. (…. امتیاز)
- کودکم از تغییرِ هیچچیزی خوشش نمیآید و هرگاه مجبور به تغییر شود یا چنین حالتی بر او تحمیل شود، خشمگین میشود. (…. امتیاز)
- کودکم هنگام بازی با سایر کودکان قوانین بازی را تغییر میدهد. (…. امتیاز)
- هنگامیکه کودکم ناراحت میشود، الفاظ تندوتیز یا نفرتانگیزی را بیان میکند. (…. امتیاز)
- کودکم منفیگراست و اگر از او بخواهیم کاری را انجام دهد، عمداً آن کار را با بیمیلی و بسیار کُند انجام میدهد. (…. امتیاز)
- حتی زمانیکه همه چیز آرام است، کودکم دنبال بهانهای برای مشاجره و ناراحتی میگردد. (…. امتیاز)
- کودکم از سایرین شکایت میکند، به آنها توهین میکند یا از خود طرد میکند. (…. امتیاز)
- وقتی کودکم خشمگین میشود، کنترلش را از دست میدهد و خشم و غیض خود را با حالات صورتش یا زبان بدن نشان میدهد. (…. امتیاز)
- کودکم هنگام عصبانی شدن از واژگان نامناسب و بد استفاده میکند. (…. امتیاز)
- هرگاه کودکم کار جدیدی یاد میگیرد، فوراً از آن زده میشود و میخواهد کار دیگری انجام دهد. (…. امتیاز)
- اگر از کودکم بخواهم کاری انجام دهد، به شرطی آن را انجام میدهد که با زبان نرم از او درخواست کنم؛ وگرنه لج میکند و آن کار را انجام نمیدهد. (…. امتیاز)
- کودکم درست بازی نمیکند. به همین دلیل، دوستانش از بازی کردن با او اجتناب میکنند و دوست ندارند با او بازی کنند. (…. امتیاز)
- کودکم با سایر بچهها دعوا میکند و اگر مسخره شود، بهسختی میتواند خودش را کنترل کند. (…. امتیاز)
۰ تا ۵: کودک شما بههیچوجه کودک خشمگینی نیست و احساس ناامیدی و ناراحتی نمیکند. شاید کمی آرام و بیجنبوجوش باشد، اما اصلاً نیازی به تغییر ندارد.
۶ تا ۱۰: درجهی احساس خشم و ناراحتی کودک شما کاملاً طبیعی و نرمال است. البته باید گفت عدد نزدیک به ۱۰، برای کودکان کمسنوسالتر و زیر ۶ سال مناسب است. حال آنکه عدد نزدیک به ۶ متناسب با کودکان بزرگتر و بالای ۶ سال است.
۱۱ تا ۱۵: کودک شما خشمش را بروز میدهد و میزان خشم او بالاتر از حد نرمال است. دقت کنید که عدد نزدیک به ۱۵ برای کودکان کمسنوسالتر متناسب است. حال زمان آن رسیده است که کمی به واکنشهای فرزندتان موقع خشمگین شدن دقت و توجه کنید.
۱۶ تا ۲۰: کاملاً آشکار است که کودک شما با مشکل خشم دستوپنجه نرم میکند و شما باید به این مساله توجه داشته باشید و وارد عمل شوید.
بالای ۲۰: کودک شما مشکلاتی اساسی و جدی در بروز خشم دارد، مخصوصاً اگر در سنین مدرسه باشد. باید هرچه سریعتر دستبهکار شوید و به او کمک کنید تا با خشم خود مقابله کند. حتی اگر نیاز است از متخصصان این امر درخواست کمک کنید.
تا اینجا دریافتیم که نشانههای فراوانی دربارهی خشم کودکان وجود دارد؛ پس با شناخت آنها میتوان بهدرستی با این مسالهی مهم مقابله کرد. در ادامه، به راههای مقابله با خشم در کودکان خواهیم پرداخت.
به کودکان بیاموزید که وقتی عصبانی میشوند به جای پرتاب اسباببازیها، به اتاق خود یا گوشهای آرام در خانه بروند و چند دقیقه صحبت نکنند.
راههای مقابله با خشم کودکان چیست؟ و والدین چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارند؟
برای مقابله با خشمِ کودک کنار او باشید و با همکاری یکدیگر با این احساس مقابله کنید.
در این صورت، به کودکتان نشان میدهید خشم مشکلی است که میتوان آن را حل کرد. والدین در کنترل خشم کودکان نقش بسیار تعیین کنندهای دارند.
واکنشی که هنگام خشمگین شدن از خود بروز میدهید، در چگونگی واکنش فرزندتان در مقابل خشم تأثیرگذار است؛ بنابراین با روشهای درست با خشمتان مقابله کنید. این شیوه کمک میکند هردو بهدرستی با احساس خود روبهرو شوید.
بسیاری از کودکان فرق بین احساس خشم و رفتار پرخاشگرانه را بهسختی تشخیص میدهند و مدام با این موضوعات درگیرند.
چنانچه کودک نداند چگونه میتواند احساس ناراحتی و خشم خود را کنترل کند، این احساسات بهسرعت به غیض، بیاحترامی و رفتارهای پرخاشگرانه و تهاجمی تبدیل خواهند شد.
بنابراین کودکان به دلایل گوناگون دچار اختلالات عصبی میشوند و خشم را تجربه میکنند.
این دلایل ممکن است بیتوجهی به آنها در خانه و مدرسه، مشکلات تحصیلی، نیافتن دوست و مسخره شدن از جانب افراد دیگر مثل دوستان و همکلاسیها و… باشد. این کودکان نمیتوانند احساساتشان را کنترل کنند و آرام شوند. بنابراین در مواجهه با آنها از استراتژیها و راهکارهایی مؤثر استفاده کنید و «مهارتهای کنترل خشم» را به آنها آموزش دهید.
- به کودکتان کمک کنید به خشمش آگاه شود و به شناخت درستی از این احساس دست یابد. برای مثال، اگر کودک شما روز سختی را در مدرسه گذرانده است،هنگامیکه به خانه بازمیگردد شاید بخواهد تنها باشد و خودش را در اتاقش حبس کند. شاید نگرشی منفی به همه چیز و همهکس پیدا کند؛ صورتش سرخ شده باشد یا بر سر افراد خانواده داد بزند و…
با شناخت این نشانهها، میتوانید آنها را در کودکتان تشخیص دهید. چنانچه شناخت درستی از این علائم داشته باشید، متوجه میشوید که او خشمگین است. در نتیجه، میتوانید کودک را هم از این موضوع آگاه کنید.
- هنگامیکه کودکتان از خشم خود آگاه شد، میتوانید به او کمک کنید. وقتی کودکی خشمگین است، حتی بهترین والدین نیز تمایل دارند، او را نصیحت کنند و به وی بگویند چهکاری باید انجام دهد.
درحالیکه وقتی کودکتان چنین احساسی را تجربه میکند، بهسختی میتواند به حرف کسی گوش دهد. نصیحتِ همراه با سرزنش آخرین گزینهای است که کودکان از ما میخواهند. آنها از ما میخواهند درکشان کنیم. کودکان از ما میخواهند احساسات آنها را درک کنیم.
بسیاری از والدین دریافتهاند که وقت گذاشتن برای کودک و نشستن پای صحبتش و گوش دادن به وی، برای آرام کردن خشمش کافی است. ولی باید مطمئن باشید که زمان درستی را برای صحبت کردن با کودک انتخاب کردهاید.
همچنین میبایست تیپ شخصیتی او را در نظر بگیرید.
برای مثال، کودکان برونگرا دوست دارند همان موقع صحبت کنند و کودکان درونگرا منتظر گذشت زمان هستند و ترجیح میدهند پیش از صحبت کردن دربارهی موضوع، درباره آن فکر کنند.
البته اگر بر ترجیح فرزند خود بیش از اندازه حساس باشید، کارها بدتر میشود و خشم کودک شما نیز بیشتر و بیشتر خواهد شد. در نهایت هم مقابله با خشم بسیار سخت و حتی غیرممکن میشود!
- به کودک خود کمک کنید خشمش را قبول کند و مسولیت آن را بپذیرد. به کودکان آموزش دهید که هنگام بروز عصبانیت، سادهترین راه سرزنش دیگری است و اینکه بگوییم:«تقصیر توست. تو مرا عصبانی کردی!» ولی این کار درست نیست.
اگر کودکان ما ببینند که ما مسولیت عصبانیت خود را بر عهده میگیریم و به آن اقرار میکنیم، آنها نیز مانند ما رفتار خواهند کرد.
میتوانیم به کودکانمان یاد دهیم: سایر انسانها میتوانند کاری کنند یا حرفی بزنند که ما را آزردهخاطر سازند، ولی در نهایت ما مسئول واکنشها و رفتارهای خودمان هستیم. اگر عصبانی هستیم، مسئولیت این احساس و شیوهی مدیریت آن بر عهدهی خود ماست.
- در تصمیمگیری به کودک خود کمک کنید: آیا قرار است او کنترل امور را به دست بگیرد یا احساس خشمش کنترل را در دست خواهد گرفت؟
اگر کودکان از خشم خود آگاه باشند، بهتدریج یاد خواهند گرفت که در چنین شرایطی دو انتخاب پیش رو دارند.
آنها میتوانند اجازه دهند خشم کنترل امور را در دست بگیرد یا خودشان خشم را کنترل و مدیریت کنند. شما میتوانید با صحبت کردن با کودکان، آنها را در مسیر مدیریت خشم یاری کنید.
برای مثال بگویید: «عزیزم میدونم که الان خیلی عصبانی هستی. مشکلی نداره که خشم خودت رو بروز بدی. من هم خوشحالم که میتونی دربارهی عصبانیتت صحبت کنی. به نظر میرسه دلایل خوبی داری که اینقدر عصبانی شدی. ولی حالا وقتشه که تصمیم بگیری: میخوای اجازه بدی خشمت تو رو کنترل کنه یا تو میخوای اون رو کنترل کنی؟ یادت میآد سری پیش که اینطور عصبانی شدی و کنترلت رو از دست دادی، چه اتفاقی افتاد؟ دوست داری اون اتفاق دوباره تکرار بشه؟»
البته پُرواضح است روشی که شما برای صحبت با کودکتان انتخاب میکنید بستگی به سنوسال او، شخصیتش و روند رشد احساسات شخصی او دارد.
گفتوگو با کودک به او کمک میکند متوجه خشم خود شود و آگاه باشد که میتواند و لازم است خشمش را کنترل کند؛ در غیر این صورت، خشم کنترل او را به دست میگیرد و باعث بروز مشکلاتی برای وی و اطرافیانش خواهد شد.
اگر کودک شما رفتار پرخاشگرانهای از خود نشان میدهد، تماشای فیلمها و کارتونهای تلویزیونی خشن یا بازیهای ویدیویی ممکن است مشکل را بدتر کند.
- به کودک کمک کنید دلیل خشم خود را تشخیص دهد و آن را تعریف کند.
در بسیاری موارد، خشم کودکان دلایلی مشابه بزرگسالان دارد. خشم واکنشی نرمال و طبیعی برای تمام اتفاقات روزانهای است که میتواند موجب ترس، آسیب، ناامیدی یا ناراحتی افراد شود.
از خودتان بپرسید: «این خشم از کجا نشئت میگیرد؟ ماجرای اصلی و واقعی چیست؟ او از چه چیزی خشمگین است؟»
در بیشتر مواقع، احساس خشمِ کودکان به دلیل نیازهایی است که از آنها آگاهی ندارند یا نمیتوانند آنها را بیان کنند. احتمال دارد فرزند شما ترسیده یا غمگین باشد، احساس ناراحتی کند یا دچار سردرگمی شده باشد. همهی این احساسات میتوانند به شکل خشم خود را نشان دهند.
وقتی کودک شما از خشمش آگاه باشد و زمان داشته باشد خود را آرام کند، احتمالاً میتواند منشأ خشم را هم بیابد.
شاید در ابتدا فرزند شما سرنخی در دست نداشته باشد، ولی اگر شما دربارهی ترسها، آسیبها، بیاحترامیها، ناامیدیها، رنجشها و… با او صحبت کنید، درهای آگاهی و تشخیص به رویش باز میشود.
در این صورت، با یک تیر دو نشان میزنید. زیرا هم به کودکتان کمک میکنید خودش را بشناسد و هم به او نشان میدهید که دوستش دارید و از او حمایت میکنید.
- به کودک کمک کنید دلیل خشم خود را تشخیص دهد و آن را تعریف کند.
در بسیاری موارد، خشم کودکان دلایلی مشابه بزرگسالان دارد. خشم واکنشی نرمال و طبیعی برای تمام اتفاقات روزانهای است که میتواند موجب ترس، آسیب، ناامیدی یا ناراحتی افراد شود.
از خودتان بپرسید: «این خشم از کجا نشئت میگیرد؟ ماجرای اصلی و واقعی چیست؟ او از چه چیزی خشمگین است؟»
در بیشتر مواقع، احساس خشمِ کودکان به دلیل نیازهایی است که از آنها آگاهی ندارند یا نمیتوانند آنها را بیان کنند. احتمال دارد فرزند شما ترسیده یا غمگین باشد، احساس ناراحتی کند یا دچار سردرگمی شده باشد. همهی این احساسات میتوانند به شکل خشم خود را نشان دهند.
وقتی کودک شما از خشمش آگاه باشد و زمان داشته باشد خود را آرام کند، احتمالاً میتواند منشأ خشم را هم بیابد.
شاید در ابتدا فرزند شما سرنخی در دست نداشته باشد، ولی اگر شما دربارهی ترسها، آسیبها، بیاحترامیها، ناامیدیها، رنجشها و… با او صحبت کنید، درهای آگاهی و تشخیص به رویش باز میشود.
در این صورت، با یک تیر دو نشان میزنید. زیرا هم به کودکتان کمک میکنید خودش را بشناسد و هم به او نشان میدهید که دوستش دارید و از او حمایت میکنید.
تنبیه بدنی نه تنها باعث تشدید پرخاشگری در کودک میشود بلکه منجر به بدبینی و عدم اعتماد نسبت به والدین خواهد شد.
کودکان در سنین گوناگون، خشم خود را چگونه بروز میدهند؟
نشانههای خشم در کودکان در سنین مختلف متفاوت است. برای درک بهتر کودکان و واکنش مناسب در برابر خشم آنها بهتر است به این نشانهها توجه کنیم.
کودکان صفر تا ۲ سال
اگر نوزادان، بهویژه نوزادانِ بسیار کنجکاو، وسیلهای را که در دست دارند پرتاب کنند و دیگر نتوانند آن را بردارند، گریه میکنند و اگر در جای خود نشسته باشند، بیقراری خواهند کرد (منظور نوزادانی است که هنوز چهاردستوپا راه نمیروند).
برای آنها بسیار ناراحتکننده و رنجشآور است که محدود باشند و آنچه را میخواهند نتوانند به دست آورند. آنچه موجب ناراحتی و خشمِ نوزادان میشود، میان نوپایان یا کودکان پیش دبستانی متفاوت است.
در این بین، بزرگسالان اغلب فرق بین خشم و ناراحتی معمولی نوزادان را نمیتوانند از یکدیگر تشخیص دهند.
بسیار حائز اهمیت است که بدانیم نوزادان فقط یک راه برای ابراز ناراحتی و پریشانی خود دارند و آن «گریه کردن» است.
دلدرد یا نیاز به خواب میتواند موجب گریهی نوزاد شما شود. گریه کردن بیش از اینکه نشانه و راهی برای بروز خشم باشد، راهی برای ابراز ناراحتی و نیازهای نوزادان است.
پس از شش ماهگی، نوزادان ولع زیادی دارند که خودشان غذا بخورند. آنها قاشق را به زور به دست میگیرند یا با قاشق و حتی انگشتانشان غذا را اینور و آنور میکنند و روی آن میکوبند. این اقدامات یعنی آنها میخواهند خودشان غذا بخورند.
اگر شما دست نوزاد را بگیرید و عقب بکشید یا تلاش کنید قاشق را از او بگیرید، شاید نوزاد تلاش کند دست خود را آزاد کند و به این طریق اعتراض خود را با خشم و عصبانیت نشان دهد؛ حتی سروصدا هم میکند.
برخی دیگر از نوزادان حواس پنجگانهی بسیار قوی و حساسی دارند که همین امر موجب واکنشهای خشمگینانه از سوی آنها میشود.
برای مثال، صدای بلند و زیاد در محیط، موجب ناراحتی نوزاد شما میشود. برخی نوزادان در محیط بسیار روشن و پُرنور اذیت میشوند و حتی گاه شلوغی و ازدحام در جایی که نوزاد حضور دارد، میتواند موجب رنجش او شود.
بین ۱۲ تا ۱۸ ماهگی نوزاد قادر است با گرفتن کنارههای صندلی یا میز سرپا بایستد. بعد از مدتی میتواند چهاردستوپا راه برود و در این بازهی زمانی، تلاش فراوانی میکند تا بتواند سرپا بایستد یا حرکت کند.
این برهه زمان بسیار خوبی برای شماست تا او را در به دست آوردن استقلال جدیدش نظاره کنید. زمانیکه والدینِ نگران و مضطرب مانع برداشتن قدمهای جدید نوزاد در این دنیا میشوند، نوزاد را خشمگین میکنند و او خشم خود را بروز میدهد.
در این مرحله، نوپایان کمکم یاد میگیرند چیزهایی را که دارند، با دیگران سهیم شوند و به آنها نیز بدهند.
اگر از او بخواهید اسباببازی یا خوراکی مورد علاقهاش را به دوستانش بدهد، بسیار خشمگین خواهد شد. اما اگر او را کمکم تشویق کنید با این قضیه کنار بیاید، رفتار بهتری از خودش نشان خواهد داد. او ترجیح میدهد این روند با سرعت طبیعی خودش پیش برود.
اگر میخواهید کودکان صفر تا دو سالهی شما ناراحت و عصبی نشوند:
- فوراً و بیدرنگ به آنچه آنها را ناراحت میکند، واکنش نشان دهید و پاسخگو باشید. این کار موجب کاهش ناراحتی آنها شده، باعث میشود کودک شما حمایت و توجه والدین را در هنگام نیاز احساس کند.
- آنچه را موجب ناراحتی و رنجش کودک میشود از بدن او دور کنید. برای مثال، از لباسهای نرم، راحت و نخی برای کودکانی در این سنوسال استفاده کنید.
- محیطی امنی برای کودکان مهیا کنید تا تلاش کنند کارهایشان را خودشان انجام دهند. برای مثال، غذا بخورند یا چهاردستوپا راه بروند و…
کودکان ۳ تا ۴ سال
در این سن، خشم کودکان از ناراحتیهایشان سرچشمه میگیرد. این احساس زمانی بروز مییابد که نیازهای آنها برآورده نشده باشد، نتوانسته باشند کار مدنظرشان را انجام دهند یا معلمان و والدین در حد انتظار به آنها توجه نکرده باشند.
فضای شخصی و فیزیکی برای کودکان ۳ تا ۴ سال بسیار مهم است و هرگونه تجاوز به این فضاها منجر به خشم و ناراحتی آنها خواهد شد.
برای مثال کودکان ۴ساله، که دانشآموزان (پیشدبستانی) فعال و پُرجنبوجوشی هستند، فضای زیادی نیاز دارند تا در آن محیط فعالیت کنند. اگر آنها را با حد و مرزهایی که فکر میکنند نامناسب است، محدود کنید احساس ناراحتی میکنند.
برخلاف آنها، کودکان ۳ساله از قرار گرفتن در فضایی بسیار بزرگ، کلافه میشوند و گریه میکنند. شاید احساس کنند در میان جمعیت گم شدهاند، ولی اگر فضا بسیار کوچک و در عین حال بسیار شلوغ باشد، موجب رنجش و عصبانیت کودکان ۳ و ۴ساله میشود.
اگر در این سنوسال از آنها بخواهید بنشینند و منتظر بمانند، آزردهخاطر میشوند و این کار میتواند موجب خشم آنها شود و حتی حوصلهشان سر میرود.
کودکان ۳ و ۴ساله موقع بازی کردن دوست دارند آزاد باشند و اگر مربی یا والدین از آنها بخواهند کاری برخلاف میلشان انجام دهند، خشمگین خواهند شد.
اگر میخواهید به این کودکان کمک کنید، به آنها یاد بدهید دربارهی آنچه آنها را عصبانی میکند، صحبت کنند و آنها را به زبان بیاورند.
کودکان ۵ تا ۶ سال
دلیل بروز خشم در کودکان ۵ تا ۶ سال نیز کلافگی و ناراحتی است و شاید نیازهایشان برآورده نمیشود.
برای مثال، شاید لازم باشد انتظار بکشند یا نخواهند وسیلههایشان را به کسی بدهند. همهی این موارد میتواند موجب بروز خشم در آنها شود.
در این ردهی سنی، کودکان در مقطع آمادگی هستند. آنها در این سن یاد میگیرند نقاشی کنند، بنویسند، بخوانند یا اعداد را بشمارند. همین کارها میتواند موجب بروز خشم در آنها شود؛ زیرا سطح انتظارات کودک از خودش در حال افزایش است. در نتیجه، زمانیکه نتواند انتظاراتش را برآورده کند، ناراحت و عصبی میشود.
کودکان ۵ساله تمایل دارند خشم و ناراحتیشان را در ابتدا، با رفتارهای فیزیکی و بعد، با الفاظ و کلمات ابراز کنند. آنها کمکم یاد میگیرند باید خودشان را کنترل کنند. متوجه میشوند که چه الفاظی خوب یا بد است و از رفتارهای مورد پسند اجتماعی آگاه میشوند. آنها یاد میگیرند که باید دربارهی خشم خود صحبت کنند و نیازی نیست برای نشان دادن خشم خود کسی را بزنند یا چیزی را پرتاپ کنند.
کودکان ۵ تا ۶ساله یاد میگیرند خشمشان را از راهی درست ابراز کنند و همزمان در قبال احساس خشم و ناراحتیِ دوستانشان نیز حساس میشوند. در حقیقت، آنها توجه نمیکنند که چه چیزی موجب ایجاد خشم در آنها شده است، اما به آنچه موجب خشم و ناراحتی دوستانشان میشود توجه میکنند.
حتی شاید بتوانند به دوستان خود کمک کنند تا آرام شوند. برای مثال، اسباببازیشان را به آنها میدهند یا با آنها بازی میکنند تا حواسشان را پرت کنند.
در این ردهی سنی، کودکان کمکم بازیها و فعالیتهای جدیدی همچون بازیهای فکری، چیدن پازل و… را یاد میگیرند که شاید در ابتدای کار برایشان کلافهکننده بود. اما کمکم با گذر زمان یاد میگیرند صبور باشند. متوجه میشوند قرار نیست همیشه همان بارِ اول کاری را درست انجام دهند. یاد میگیرند که باید وسیلههایشان را با دیگران به اشتراک بگذارند. منتظر نوبتشان باشند و صبر کنند بقیه نیز کار خود را تمام کنند تا دوباره نوبت آنها شود.
اگر میخواهید به این کودکان کمک کنید، راههای درست و مناسب را برایشان مهیا کنید تا خشم و ناراحتی خود را بهدرستی ابراز کنند.
حسادت یکی دیگر از علل پرخاشگری کودکان است
کتابخوانی چه نقشی در کنترل خشم کودکان دارد؟
خواندن کتاب، بهویژه کتابهایی که در راستای کنترل خشم کودکان نوشته شدهاند، یکی از بهترین و مؤثرترین راهها برای آموزش غیرمستقیم مدیریت خشم به کودکان است.
در این شیوه، با کمک شخصیتهای داستانی به کودکان آموزش میدهیم خشم خود را مدیریت کنند.
کودکان خشمگین میشوند و این حقیقتی اجتنابناپذیر است. اما هنگامیکه کودک شما خشمگین میشود، زمان آن فرا رسیده که آموزشهای مدیریت خشم را شروع کنید.
یکی از مهمترین راهها سوق دادن کودکان به سمت خواندن کتابهایی است که به کنترل خشم کمک میکنند. در این میان، کتابهای تصویری نقشی بسزا دارند و اگر کودک، خود، در سنی نیست که بتواند کتاب بخواند، شما برایش کتاب بخوانید یا کتاب را در قالب قصه برایش تعریف کنید.
اگر کودکتان نوپاست، دربارهی احساسات ترسناک با او صحبت کنید و با روشهای ساده به او کمک کنید آنها را بشناسد. این شیوه موجب تغییرات مثبت و آشکاری در رفتار فرزندتان خواهد شد. برای کودکان بزرگتر کتابهایی در این زمینه تهیه کنید. آنها میتوانند خود، بهتنهایی این کتابها را بخوانند.
نکتهی مهم اینجاست که با توجه به ردهی سنی کودک (کودک نوپا و پیشدبستانی، کودکان دبستانی و نوجوانان) باید کتاب مناسب تهیه کنید و آنها را در اختیار فرزندانتان قرار دهید.
کودکان با خواندن این کتابها یاد میگیرند که عصبانی شدن احساسی طبیعی است، اما درست نیست موقع عصبانیت کسی را با الفاظ، کارها یا رفتارشان اذیت کنند و برنجانند.
با خواندن کتابهای با موضوع کنترل خشم، کودکان مهارتهایی برای مقابله با خشمشان کشف میکنند و راهکارهای تازهای فرا میگیرند. مهارتهایی مانند آرام کردن خود، فکر کردن، کمک گرفتن از افراد معتمد، صحبت کردن و گوش فرا دادن، عذرخواهی کردن، صبور بودن و مثبتاندیش بودن.
بنابراین، در مقام والدین باید تمام تلاشمان را به کار بگیریم و با مهیا کردن شرایط، کودکانی کتابخوان و آگاه پرورش دهیم.