رقص باد، خنده ی گل
باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزهزاران، رفتهرفته، زرد گشت
سبزهزاران، رفتهرفته، زرد گشت
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشتههاى بید بن از هم گسیخت
چشمه کمکم خشک شد بیآب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
کرد دهقان دانهها در زیر خاک
کرد کوته شاخهء پیچان تاک
فصل پاییز و زمستان میرود
بار دیگر چون بهاران میشود
از زمین خشک میروید گیاه
چشمه جوشد، آب میافتد به راه
برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخساران کهن
گل بخندد بر سر گلبوتهها
پر کند بوى خوش گل باغ را
باز میآید پرستو نغمه خوان
باز میسازد در اینجا آشیان
پروین دولت آبادی
سلام با برادر زاده ام داشتم این شعر را حفظ می کردم ممنون عالی بود
ممنون از خانم پروین دولت ابادی متشکر از سروده ی زیباتون