دسته بندی ها

شعر کودکان

شعر پاییز پاییز که از راه رسید رفت توی باغ و گل چید پرستوها تا دیدنش پریدند ابرا یواش روی زمین چکیدند پاییز دوید و رفت کنار گل‌ها آهسته گفت: «لالایی لایی لالا» گل‌ها همه خوابیدند خواب بهارو دیدند سروده‌ی افسانه شعبان نژاد از کتاب گرپ گرپ شعر «باد و پیراهن من» سروده‌ی افسانه شعبان […]

در گرد خود گردانم دارم کاری خوشایند یک کار آبرومند با آب اینجا شوم دوست از دانه می‌کنم پوست از کارم راضی دهقان شاد از من آسیابان بسته بر گردنم زنگ زنگوله‌ای خوشاهنگ تا آن‌که با صدایش از خوبی نوایش خوش باشم و گرم کار مردم رو یار و غمخوار عباس یمینی‌شریف

شعر قاب عکس دو میخ کوچک روی یه میزه تو دست نجّار ارّه‌ای تیزه یه قاب قشنگ می‌سازه نجّار آن را می‌زنه به روی دیوار توی قاب عکس یه جوجه‌ی ناز جیک و جیک و جیک می‌خونه آواز اسدالّله شعبانی از کتاب هرکی یه رنگی داره

لی‌لی، لی‌لی حوضک لی‌لی، لی‌لی حوضک شعر-متل‌های قدیمی است که در هر منطقه به طور متفاوتی روایت ‌می‌شود. لی‌لی، لی‌لی حوضک گنجیشکه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک این یکی درش اورد این یکی آبش داد این یکی نونش داد این یکی گفت: کی هلش داد؟ این یکی گفت: منِ منِ کله گنده متل‌های دیگر کودکانه در وبلاگ کتابک […]

لالا، لالا، گل چایی لالا، لالا، گل چایی بابات رفته خونه دایی لالا،لالا، گل غوره خونه دایی به ما دوره لالا،لالا گل نازی بابات رفته به سربازی لالا، لالا، گلم باشی نمیری همدمم باشی لالا،لالا، گل سنبل ببین چهچهه زنه بلبل گردآورندگان: سهیلا تذهیبی. شهلا شجاع‌دوست منبع: وبلاگ کتابک

قناری من تو دفترم می کشم قناری قشنگی می خوام که رنگش کنم با یک مداد رنگی اما قناری من بال و پرش رو بسته چون که مداد زردم نوک نداره، شکسته شکوه قاسم نیا منبع: وبلاگ کتابک ketabak.org/blog

دوست یه گربه دارم دمش درازه خیلی قشنگه گربه ی نازه ! بازی می کنم با اون، همیشه هیچ وقت از بازی خسته نمی شه من براش می شم یه موش کوچک بهش نگفتم که هست عروسک! جعفر ابراهیمی منبع: وبلاگ کتابک

حکایت پاره دوز پاره دوزی بود در اقصای ری مطمئن بر پاره دوزی رأی وی با خمیده پشتی از بار عیال داشت مشتی طفلکان خردسال بود بر دلق معاش خویشتن روز و شب از پاره دوزی وصله زن چون رسیدی میوه‌های سال نو خاطرش بودی به هر میوه گرو سوی اهل خود به صد گونه […]

بابا آمد تق تق تق بر در زد بابا از بیرون آمد رفتم در را وا کردم شادی را پیدا کردم وقتی بابا را دیدم فوری او را بوسیدم بابا آمد نان آورد با لبخندش جان آورد با او روشن شد خانه او شمع و ما پروانه مصطفی رحمان دوست

متل خره خراطی می‌کرد یک روزی بود و روزگاری، پشت خونه ما یک گودالی، موش ماسوره می‌کرد، بچه موش ناله می‌کرد، شتر نمد مالی می‌کرد، خره خراطی می‌کرد، گاو گو بازی می‌کرد، اسب عصاری می‌کرد، فیل اومد سیل و تماشا، پاش لیزید و افتاد تو چا، گفت: چه کنم، چاره کنم، نیم من گوش قلیه […]

شعر من جغدم من یه پرنده هستم جغدم و شب بیدارم تو جنگل و بیابون به دنبال شکارم من می‌تونم کاملاً بچرخونم سرم رو خوب میتونم ببینم این‌ور و اون‌ورم رو با چشم‌های درشتم اطرافمو می‌بینم حتی شبای تاریک غذاهامو می‌بینم خورشت موش می‌خورم با سالاد مارمولک سوسک و ملخ دوست دارم با آجیل جیرجیرک ناصر […]

لالا لالا گل سوری لالا لالا گل سوری نکن از مادرت دوری لالا لالا گل سوسن سرت بردار لبت بوسم لالا لالا به جان تو بمیرن دشمنان تو لالا لالا خبر داری تو بابا در سفر داری لالا لالا حیاتم ده از اون لب‌ها نباتم ده لالا لالا گل قندی تو از شهر سمرقندی نویسنده: […]

بابابزرگ   بابابزرگ خوب من خیلی زیاد، کتاب داره یه میز داره، یه صندلی یه دونه تخت خواب داره بابابزرگم همیشه قصه می خونه از کتاب وقتی که خیلی خسته شد تو رختخواب می‌ره به خواب بابابزرگ خوب من مهربونه، مهربونه هر روز منو بوس می‌کنه بعدش برام شعر می‌خونه! جعفر ابراهیمی منبع: وبلاگ کتابک

متل خره خراطی می‌کرد (متل یزدی) یک روزی بود و روزگاری، پشت خونه ما یک گودالی، موش ماسوره می‌کرد، بچه موش ناله می‌کرد، شتر نمد مالی می‌کرد، خره خراطی می‌کرد، گاو گو بازی می‌کرد، اسب عصاری می‌کرد، فیل اومد سیل و تماشا، پاش لیزید و افتاد تو چا، گفت: چه کنم، چاره کنم، نیم من […]

صبح تا حالا صبح تا حالا باباجون ندیدمت من اصلا هرکسی در می زنه می گم بابام حتما مامان میگه تو رفتی دنبال یک لقمه نون من خودتو دوست دارم نون نمی خوام بابا جون شکوه قاسم نیا از کتاب «دامن چین چینی» خرید کتاب دامن چین چینی

ماه و ستاره شب اومد و ستاره رو آسمون نشسته نه یك ، نه ده ، نه صدتا هزار هزار تا دسته ستاره توی شبها چراغ آسمونه مثل گل و بنفشه تو باغ آسمونه یك كمی این طرفتر ماه قشنگ و زیباست دلش گرفته امشب برای اینكه تنهاست علی اصغر نصرتی

گل خوشبوی مادر لالا، لالا گل شب بوی مادر گل زیبا، گل خوشبوی مادر لالا، لالا گل صحرایی من تو هستی همدم تنهایی من لالا صورتت همرنگ گلهاست دو چشم تو به رنگ آب دریاست لالا می آید الان مرغک خواب تو را او می برد تا شهر مهتاب لالا،لالا برو امشب دوباره بشو مهمان […]

مادربزرگ خوبم آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته مادربزرگ خوبم پهلوی من نشسته موی سرش مثل برف سفید و نقره رنگه لپهای مادربزرگ گل گلی و قشنگه عینک او همیشه سواره روی بینی شیشه عینکش هست بزرگ و ذره بینی وقتی که مادربزرگ قصه برام می خونه خانه کوچک ما مثل بهشت […]

لالایی لالا لالا گل آلو لبای سرخت آلبالو دو چش داری مثه آهو دو لپ داری مثه هولو موهات ابریشم نرمه دل مادر به تو گرمه لالا لالا تا تو رو دارم تو این دنیا چی کم دارم لالا لالا لالا لالا لالا کن نو گل بابا ثریا قزل ایاغ منبع سایت کتابک

برف باد به هر طرف وزد پنبه زنی به پا شود به پشت بام و بر زمين بر سر و روی آن و اين از آسمان برف مي باره دنيا به زير چلواره برف نشسته بر چنار بسته به شاخه ها نوار کاج تنش سفيد شد ز برف ناپديد شد سرو کشيده تا کمر تور […]

سؤال گورخری از گورخره پرسیدم «توسفیدی و راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی و راه راه سفید داری؟ » گوره خره به جای جواب دادن پرسید: «تو خوبی فقط عادت‌های بد داری، یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟ ساکتی بعضی وقت‌ها شیطونی، یا شیطونی بعضی وقت‌ها ساکت می شی؟ ذاتاً خوشحالی بعضی […]

اسب ابری کوه، کوه به شکل کله قند است قله برفی آن بلند است دشت، دشت پر گل و رنگارنگ است خانه ی ما در این جا قشنگ است ابر، ابر اسبی سپید و ناز است یال و دم اسب من دراز است من ، من اسب سپیدی دارم به روی زین اسبم سوارم اسب، […]

متل جم جمک برگ خزون جم جمک برگ خزون، مادرم زینت خاتون، گیس داره قد کمون،‌ از کمون بلندتره، از شبق مشکی تر، گیس اون شونه می خواد، شونه فیروزه میخواد، حمام سی روزه میخواد، هاجستم و واجستم، تو حوض نقره جستم، نقره نمکدونم شد،‌ هاجری به قربونم شد! منبع: متل جم جمک برگ خزون

بازیچه های بچه ها آی بادبادک! آی جغجغه! آی فرفره! بازیچه دارم، بچه ها، آی بچه های کوچه ها! بازیچه های رنگ رنگ، ارزان و زیبا و قشنگ! آمد دوباره پیرمرد آن پیرمرد دُوره گرد. با آن نگاه مهربان، آن پیرمرد خوش زَبان گوید برای بچه ها حرفی از آن بازیچه ها: آی جغجغه، فریاد […]

مادربزرگ خوبم آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته مادربزرگ خوبم پهلوی من نشسته موی سرش مثل برف سفید و نقره رنگه لپهای مادربزرگ گل گلی و قشنگه عینک او همیشه سواره روی بینی شیشه عینکش هست بزرگ و ذره بینی وقتی که مادربزرگ قصه برام می خونه خانه کوچک ما مثل بهشت […]

پرواز گفتم کبوترجان بیا این بال‌ها را باز کن در آسمان نیلگون پرواز کن، پرواز کن تا دست را بر هم زدم او بال‌ها را باز کرد در آسمان نیلگون شاد و سبک پرواز کرد از جلوه‌ی پرواز او گویی دل من باز شد همراه او چشمان من در گردش و پرواز شد پرواز شادی‌بخش […]

سؤال گورخری از گورخره پرسیدم «توسفیدی و راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی و راه راه سفید داری؟ » گوره خره به جای جواب دادن پرسید: «تو خوبی فقط عادت‌های بد داری، یا بدی و چند تا عادت خوب داری؟ ساکتی بعضی وقت‌ها شیطونی، یا شیطونی بعضی وقت‌ها ساکت می شی؟ ذاتاً خوشحالی بعضی […]

شب -شب، شب، شب شب اومد -کدوم شب؟ -اون که موهاش سیاهه رو دامنش یه ماهه -کدوم ماه؟ – اون که تو آسمونه قشنگه، مهربونه چادر نقره داره دور و برش پر شده از ستاره -کدوم، کدوم ستاره؟ -ستاره ای که مثل یک چراغه مثل گلای یاس توی باغه می خوام بیاد پایین منو ببینه […]

سبز من رنگ سبزم برگ درختم گاهی لباسم بر بند رختم من سبز هستم رنگ بهارم هم پیش گلها هم پیش خارم من رنگ گوجه رنگ خیارم من رنگ برگم رنگ بهارم جعفر ابراهیمی

شعر صدای باد پنجره اتاقم باز می شه بسته می شه این کیه پشت پرده این کیه پشت شیشه؟ من می دونم کسی نیست فقط آقای باده هو هو هو گوش کنین ! اینم صدای باده از کتاب «هرکی یه رنگی داره » نوشته اسدالله شعبانی خرید کتاب «هرکی یه رنگی داره »

ماهی و دریا یک روز تابستان رفتم لب دریا در ساحلش دیدم یک ماهی زیباخود را تکان می داد آن ماهی کوچک پیراهنش پر بود از ماسه و پولکاز ساحل دریا برداشتم او را انداختم با دست بر سینه ی دریادر سینه ی دریا ماهی تکانی خورد یک موج هم آمد آهسته او را برداز […]

پرواز گفتم کبوترجان بیا این بال‌ها را باز کن در آسمان نیلگون پرواز کن، پرواز کن تا دست را بر هم زدم او بال‌ها را باز کرد در آسمان نیلگون شاد و سبک پرواز کرد از جلوه‌ی پرواز او گویی دل من باز شد همراه او چشمان من در گردش و پرواز شد پرواز شادی‌بخش […]

هدیه قشنگ قرمز و زرد و آبی دنبال هم دویدند مداد رنگی شدند به دفترم رسیدند برای من کشیدند گل های رنگارنگی مامان جونم دید و گفت چه هدیه قشنگی اسدالله شعبانی

مادربزرگ خوبم آی قصه قصه قصه نون و پنیر و پسته مادربزرگ خوبم پهلوی من نشسته موی سرش مثل برف سفید و نقره رنگه لپهای مادربزرگ گل گلی و قشنگه عینک او همیشه سواره روی بینی شیشه عینکش هست بزرگ و ذره بینی وقتی که مادربزرگ قصه برام می خونه خانه کوچک ما مثل بهشت […]

قطار قطار مورچه   قطار قطار مورچه راه افتاده تو کوچه بارش چیه این قطار؟ قند و شکر، کلوچه ایستگاه به ایستگاه می ره یواش یواش مثل مار ایستگاه آخر کجاست؟ سوراخی توی دیوار   شکوه قاسم نیا

جریمه ی کتاب چی کار کنم؟ چی کار کنم؟ چهل و دو ساله که این کتابو امانت گرفتم! سال‌ها از تاریخ تحویلش می‌گذره. قبول دارم که اشتباه از من بوده، اما از کجا بیارم این همه جریمه بدم؟! به نظر شما چی کار کنم؟ برش گردونم یا دوباره قایمش کنم؟ چی کار کنم؟ چی کار […]

اطلاعات کتاب هدهد
  • توجه بفرمایید: کتاب هدهد یک فروشگاه آنلاین است. لطفا حضوری مراجعه نکنید.
  • ساعت کار: شنبه تا چهارشنبه ۷.۳۰ تا ۱۵.۳۰
  • تلفن مشاوره در ساعات اداری شنبه تا چهارشنبه: ۸۸۵۵۳۵۲۸
  • نشانی: تهران، خیابان یوسف آباد، خیابان وفاکیش توحیدی (بیست و سوم)، کوی ۲۳ شایان، پلاک ٢۶، درب سمت چپ، تک زنگ.
  • شماره تلگرام و واتس‌اپ کارشناس ۱: ۰۹۳۶۵۹۴۲۳۲۳
  • شماره تلگرام و واتس‌اپ کارشناس ۲: ۰۹۳۶۵۹۴۲۲۴۵
ورود / ثبت‌ نام سبد خرید علاقمندی ها گروه سنی تماس