پنجره ی بزرگ – مجموعه ماجراهای بچه های بدشانس (جلد ۳)

خواننده‌ی عزیز، اگر چیزی راجع به بودلرهای یتیم نخوانده‌اید، پس قبل از اینکه حتا یک جمله‌ی دیگر بخوانید، باید این را بدانید که: ویولت، کلاوس و سانی، بچه‌های خوش‌قلب و باهوشی هستند اما زندگی‌شان، متأسفم که این را می‌گویم، پر از بدبختی و بدشانسی است. تمام داستان‌‌هایی که راجع به این بچه‌هاست، غم‌انگیز و فلاکت‌بار است؛ و تازه کتاب «پنجره ی بزرگ»، شاید از همه‌ی آن‌ها بدتر هم باشد.

اگر به داستانی که در آن: توفان، ابزار اعلام‌کننده‌ی خطر، زالوهای گرسنه، آبدوغ خیار، آدمی شرور و وحشتناک و عروسکی به اسم پرتی پنی دارد، علاقه‌ای ندارید، پس احتمالا با خواندن این کتاب، نومیدی، شما را در بر می‌گیرد.

من به نوشتن این داستان‌های غم‌انگیز و مصیبت‌‌بار ادامه خواهم داد، چون باید این کار را بکنم. هرچند شما هم باید تصمیم بگیرید که آیا می‌توانید، تحت هر شرایطی، این داستان غم‌انگیز را تحمل کنید.

نشر ماهی مجموعه‌ی «ماجراهای بچه های بدشانس» را با عناوین زیر روانه‌ی بازار کرده است:

• شروع ناگوار (جلد ۱)
• سالن خزندگان (جلد ۲)
• پنجره ی بزرگ (جلد ۳)
• کارگاه مصیبت بار (جلد ۴)
• مدرسه ی سختگیر (جلد ۵)
• آسانسور قلابی (جلد ۶)
• دهکده ی شوم (جلد ۷)
• بیمارستان خطرناک (جلد ۸)
• سیرک مرگبار (جلد ۹)
• آبشار یخ زده (جلد ۱۰)
• غار غم انگیز (جلد ۱۱)
• خطر ماقبل آخر (جلد ۱۲)
• پایان (جلد ۱۳)
• لمونی اسنیکت: زندگی نامه تایید نشده