بازی جنگ (داستانی افسانه‌ای از مسابقه‌ی فوتبال جنگ جهانی اول)

داستان «بازی جنگ»، در زمان جنگ جهانی اول اتفاق می‌افتد و از روستا شروع می‌شود. ویل، بیلی، فردی و لیسی هم مثل جوان‌های دیگر روستا هر روز تبلیغ‌هایی برای پیوستن به ارتش بریتانیا را می‌بینند و در نهایت تصمیم می‌گیرند به ارتش بپیوندند و در جنگ جهانی اول شرکت کنند. با توجه به مهارت‌هایشان به خدمت تفنگ‌داران سلطنتی در می‌آیند و دوره‌ی آموزشی سختی را می‌گذرانند.

پس از این دوره، ماجراجویی آغاز می‌شود. سوار بر کشتی و ناوشکن‌ها انگلستان را ترک می‌کنند و به سوی فرانسه می‌روند. اینجاست که احساس تنهایی در وجودشان رخنه می‌کند. فرانسه هم همان حال و هوای کشور خودشان را دارد. همه رهسپار میدان جنگ‌اند. مقابل مردم رژه می‌روند و مردم برایشان هلهله به‌پا می‌کنند و هورا می‌کشند. تا اینجای ماجرا همه‌چیز خوب است. حتی به ‌نظر می‌رسد که جنگ هم خوب است. اما کمی که جلوتر می‌روند، همه‌چیز تغییر می‌کند. آدم‌هایی را می‌بینند که خانه‌هایشان تکه‌تکه شده، مزرعه‌ها، سنگرها و خط‌های ارتباطی تلگراف‌هایشان از بین رفته است. طبق دستور با کاروان‌های اتوبوس‌ راهی خط مقدم جبهه می‌شوند. پنجره‌های اتوبوس‌ها با تخته پوشانده شده

اما از سوراخ‌های زیادی که دارند، بیرون پیداست. اولین واکنش ویل این است: «قشنگ نیست؟ درست مثل آتش بازیه!»

به خط مقدم می‌رسند و در یک صف، زیر باران از سنگری به سنگر دیگر می‌روند. ویل و فردی برای نگهبانی انتخاب می‌شوند و از داخل سنگر «منطقه‌ی بی‌طرف» را زیر نظر می‌گیرند. منطقه‌ای پر از انسان‌های مرده و در پس آن سنگرهای آلمانی. آنها خیلی زود راه زندگی در سنگر را یاد می‌گیرند. پیش از طلوع آفتاب، نیمه‌خواب و نیمه‌بیدار دستور «آماده‌باش» را دریافت می‌کنند و با دست‌های یخ‌زده و بی‌حس تفنگ‌هایشان را سفت می‌چسبند. گاهی انتظار حمله بیشتر است. بیشتر وقت‌ها مبادله‌ی خشمگین تفنگ‌ها و مسلسل‌ها برای این است که طرف مقابل فکر حمله را از سرش بیرون کند.

اما در کریسمس اتفاق عجیبی می‌افتد. برف منطقه‌ی بی‌طرف را پوشانده و سفید کرده است. سربازی آلمانی پیش می‌آید و تنه‌ی یک درخت کریسمس را توی خاک منطقه‌ی بی‌طرف فرو می‌برد و سفت می‌کند. همین حرکت، سربازهای دو طرف را به هم نزدیک‌ می‌کند؛ تا جایی که حتی با هم فوتبال بازی می‌کنند. افسرهای جنگ از این موضوع نگران‌اند و ساکت نمی‌نشینند…

روی جلد کتاب قید شده که «بازی جنگ» داستانی افسانه‌ایست اما کسانی به واقع باور دارند که در زمان جنگ جهانی اول چنین اتفاقی رخ داده است. اگرچه بازی جنگ، داستانی است در زمان یکی از بزرگ‌ترین جنگ‌های تاریخ، اما نویسنده با زیرکی و به زیبایی مفهوم صلح را در قلب آن گنجانده است.

مایکل فورمن (۱۹۳۸-…) از نویسنده‌های مشهور ادبیات کودک و نوجوان اهل بریتانیاست. از سال ۱۹۶۰ نوشتن را شروع و بیش از ۲۰۰ کتاب را منتشر کرده است. او دو بار از سوی کشورش برای دریافت جایزه‌ی هانس کریستین اندرسون نامزد شده و جوایز متعددی کسب کرده است.

طاهره آدینه‌پور (۱۳۴۰-…) مترجم‌ و مدرس با سابقه‌ است و کتاب‌های مهمی را برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده است.