توضیحات
«قورررک!» داستان خوکی است که مهمان ناخواندهای برای قورباغهها میشود. قورباغهها وقتی او را میبینند با هم پچپچ میکنند و بالاخره ریشسفید آنها از خوک میپرسد: چه کمکی میتوانیم بهتان بکنیم؟ اما او فقط میگوید: قوررر! قورباغههای متعجب فریاد میزنند که او عقلش را از دست داده و دارد ما را مسخره میکند.
آنها همه حیوانات را جمع میکنند تا این مهمان شگفتانگیز و عجیب را ببینند. خنده حیوانات، قورباغهها را بیش از پیش عصبی میکند. در نهایت، ریشسفید قورباغهها تصمیم میگیرد نزد سوسک پیر دانا بروند و از او کمک بگیرد. اما هنگامی که بازمیگردند خبری از خوک نیست. سوسک پیر دانا میگوید شاید او فقط میخواسته چند تا دوست پیدا کند. کمی آن طرفتر خوک بر شاخهای نشسته بود و جیکجیک میکرد…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.