سرزمین دور

رمان «سرزمین دور» این‌گونه آغاز می‌شود:

آیا کسی خبری را که در پانزدهم اکتبر سال قبل از رادیو پخش شد، به خاطر می‌آورد؟ آیا کسی می‌داند که آن‌ها در پی یافتن چه‌کسی بودند؟ خبر چنین اعلام شد: «پلیس استکهلم در جست‌وجوی پسر ۹ساله‌ای، به اسم بوویل هلم اولسون است که از ساعت ۶ بعدازظهر روز گذشته به خانه‌ی خود در خیابان اوپلند، شماره‌ی ۱۳، بازنگشته. او دارای موهای روشن و چشمانی آبی است و در موقع ترک خانه، شلوار قهوه‌ای، ژاکت دست‌باف خاکستری و عرقچین قرمز کوچکی به تن داشته است. خواهشمند است کسانی که اطلاعی از این پسر دارند با پلیس تماس بگیرند.» بله، خبر چنین اعلام شد؛ ولی هرگز کسی پیدا نشد که اطلاعی از بوویل هلم اولسون داشته باشد. او رفته بود و هیچ‌کس هم نمی‌دانست به کجا رفته است. ولی من می‌دانم. چون من خودِ بوویل هلم اولسون هستم!

آسترید لیندگرن (متولد ۱۹۰۷) با انتشار اولین داستانش «پی‌پی جوراب‌بلند» در سال ۱۹۴۵ اعتباری جهانی کسب کرد و پس از آن داستان‌های شعرگونه‌ی زیادی نوشت که اکثر آن‌ها به زبان‌های مختلف دنیا ترجمه شده است. «سرزمین دور» از زبان سوئدی به فارسی برگردانده شده است.