توضیحات
داستان فانتزی و گرافیکی «مرغکی که می خواست دریا را ببیند» از مجموعهی «مرغدانی پرماجرا» منتشر شده است. اگر دوست دارید در سفری پرماجرا همراه با یک مرغ تپلمپل از کشتی کریستف کلمب سر درآورید، خواندن این داستان را از دست ندهید.
آن روز در مرغدانی وقت تخم گذاشتن بود. مرغهای کوچولو، زیر نگاه تیزبین مادرشان، تمرین تخم گذاشتن میکردند. اما سفیدپر دوست نداشت این کار را انجام دهد. او میگفت: «چرا باید همیشه تخم بگذاریم. میشود کارهای بهتری هم کرد!» سفیدپر عاشق این بود که پای حرفهای پرآبی بنشیند تا این مرغ دریایی برایش از دریا و سفرهایی که رفته بود بگوید. اصلاً با شنیدن همین حرفها بود که تمام فکر و ذکر سفیدپر دیدن دریا شده بود. اما دریا که همان نزدیکیها نبود؛ پس او چطور میخواست خودش را به دریا برساند. از طرفی او یک مرغ تخمگذار بود، نه یک مرغ دریایی! آیا ممکن بود که پرسفید با رسیدن به دریا و زدن به آب غرق شود؟ کسی چه میداند شاید این ماجراجویی زندگی مرغ کوچولوی داستان را حسابی تغییر دهد!
سلسلهکتابهای «مرغدانی پرماجرا» برای کودکان گروه سنی دبستان نوشته شده است. در این کتابها، ضمن روایت یک داستان تازه، با اشارهای کوتاه، کودکان با یکی از شخصیتهای علمی، ادبی یا حتی افسانهای آشنا میشوند. در کتاب «مرغکی که می خواست دریا را ببیند» به کریستف کلمب، کاشف آمریکا، اشاره شده است؛ کسی که تا آمریکا رفت اما هرگز نفهمید که قارهی جدیدی را کشف کرده است! در حین خواندن کتاب، والدین میتوانند به داستان فرعی اشاره کنند و ارتباط آن را با متن اصلی برای کودک توضیح دهند.
انتشارات چکه، مجموعهی ۱۰جلدی «مرغدانی پرماجرا» را با عناوین زیر در بازار ایران منتشر شدهاند:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.