شعر صدای باد پنجره اتاقم باز می شه بسته می شه این کیه پشت پرده این کیه پشت شیشه؟ من می دونم کسی نیست فقط آقای باده هو هو هو گوش کنین ! اینم صدای باده از کتاب «هرکی یه رنگی داره » نوشته اسدالله شعبانی خرید کتاب «هرکی یه رنگی داره »
شعر صدای باد پنجره اتاقم باز می شه بسته می شه این کیه پشت پرده این کیه پشت شیشه؟ من می دونم کسی نیست فقط آقای باده هو هو هو گوش کنین ! اینم صدای باده از کتاب «هرکی یه رنگی داره » نوشته اسدالله شعبانی خرید کتاب «هرکی یه رنگی داره »
شعر شب -شب، شب، شب شب اومد -کدوم شب؟ -اون که موهاش سیاهه رو دامنش یه ماهه -کدوم ماه؟ – اون که تو آسمونه قشنگه،مهربونه چادر نقره داره دور و برش پر شده از ستاره -کدوم، کدوم ستاره؟ -ستاره ای که مثل یک چراغه مثل گلای یاس توی باغه می خوام بیاد پایین منو ببینه […]
شیر، شیر، شیرینی شیر، شیر، شیرینی رفت توی فِر با سینی یا آتیشا داغ شد قد کشید و چاق شد از پشت شیشهی فر نگام میکرد بِر و بِر صدا میزد با بوهاش آهای مواظبم باش! باید درم بیاری رو میزتون بذاری دیر بکنی میسوزم سیاه میشه بلوزم شعر از: ناصر کشاورز تصویرگر: Stephen Cartwright
پرواز گفتم کبوترجان بیا این بالها را باز کن در آسمان نیلگون پرواز کن، پرواز کن تا دست را بر هم زدم او بالها را باز کرد در آسمان نیلگون شاد و سبک پرواز کرد از جلوهی پرواز او گویی دل من باز شد همراه او چشمان من در گردش و پرواز شد پرواز شادیبخش […]
شعر دریا داریم می ریم به دریا من و مامان و بابا قلاب ماهی دارم گذاشتمش کنارم می خوام بگیرم از آب ماهی رو با قلاب دریا از این جا پیداست بابام می گه: « چه زیباست! » تو راه، کمی خوابم برد ماشین بابا سر خورد نه دریا بود، نه آب بود اینا همش […]
شعر قاب عکس دو میخ کوچک روی یه میزه تو دست نجّار ارّه ای تیزه یه قاب قشنگ می سازه نجّار آن را می زنه به روی دیوار توی قاب عکس یه جوجه ی ناز جیک و جیک و جیک می خونه آواز ازکتاب «هرکی یه رنگی داره» نوشته اسدالّله شعبانی خرید کتاب «هرکی […]
ماهی و دریا یک روز تابستان رفتم لب دریا در ساحلش دیدم یک ماهی زیباخود را تکان می داد آن ماهی کوچک پیراهنش پر بود از ماسه و پولکاز ساحل دریا برداشتم او را انداختم با دست بر سینه ی دریادر سینه ی دریا ماهی تکانی خورد یک موج هم آمد آهسته او را برد […]
خورشید خانم که خسته بود رفت پشت ان کوه کبود هلال ماه ابرو کمان نشست کنار آسمانستارهها دور و برش الماس میریختند به سرش وقتی که شب سحر شد خروس از آن خبر شد قوقولی قوقو را سر داد به بچهها خبر داد: کی خواب و کی بیداره! صبح شده وقت کاره! پروین دولت آبادی
شعر باران ابر سیاه ابر سفید رو آسمان پرده کشید باران دانه دانه ریخت روی حوض خانه نشست رو برگ گلها رو غنچههای زیبا رو بوتههای گندم رو خانههای مردم برگ درخت را تر کرد از شاخهها گذر کرد باران دانه دانه آمد رو بام خانه پروین دولت آبادی
شعر باد و پیراهن من آقای باد که اومد خونه پر از صدا شد از روی بند خونه پیراهنم جدا شد باد و پیراهن من بالای بالا رفتند من توی خونه بودم اون ها از این جا رفتند پیراهن منو، باد با های و هوی و هو برد شاید که دختری داشت آن را برای […]
دست کوچولو، پا کوچولو گریه نکن، بابات می آد تا خونه ی همسایه ها صدای گریه هات می آد گُشنه شدی؟ شیرت بدم تشنه شدی؟ آبت بدم خوابت می آد؟ لالا بکن تا من کمی تابت بدم تق و تق و تق، در می زنن این باباته، صداش می آد گریه نکن تا بشنوی صدای […]
خونه ما باغچه داره اتاق و یک تاقچه داره پله داره، نرده داره پنجره هاش پرده داره درخت و آسمون داره یک بام مهربون داره بامش پر از کبوتره از همه جا قشنگ تره افسانه شعبان نژاد از کتاب: گرپ گرپ
مثل یک انگشتره نگین داره هزارتا صبح که بشه، دوباره گم می شه پشت ابرا ماه سفید و زیبا تو آسمون نشسته به دور اون، یه عالم ستاره حلقه بسته شکوه قاسم نیا
صبح تا حالا باباجون ندیدمت من اصلا هرکسی در می زنه می گم بابام حتما مامان میگه تو رفتی دنبال یک لقمه نون من خودتو دوست دارم نون نمی خوام بابا جون شکوه قاسم نیا
قایق مورچه یه برگ درخت افتاده تو جو سوارش شده مورچه کوچولو مورچه کوچولو دریانورده قایقش چیه ؟ یه برگ زرده … جوی آب براش یه اقیانوسه ماسه ها نهنگ ماهیا، کوسه اسدالله شعبانی
شب اومد و ستاره رو آسمون نشسته نه یك ، نه ده ، نه صدتا هزار هزار تا دسته ستاره توی شبها چراغ آسمونه مثل گل و بنفشه تو باغ آسمونه یك كمی این طرفتر ماه قشنگ و زیباست دلش گرفته امشب برای اینكه تنهاست علی اصغر نصرتی
بچه های جهان بچه های پاکدل، بچه های مهربان؛ چشمه های زندگی، روشنی های جهان، غنچه های آرزو در گلستان امید، سرخگونه یا سیاه زردگونه یا سفید، قلب امروز جهان زنده از مهر شماست، چشم فردای جهان روشن از چهر شماست. محمود کیانوش
خروسه اومد نگام کرد نگاه به کفش پام کرد کاکلشو تکون داد قوقولی قوقو صدام کرد کفشامو زود پوشیدم تا مدرسه دویدم به خاطر خروسه من سر وقت رسیدم شکوه قاسم نیا
قرمز و زرد و آبی دنبال هم دویدند مداد رنگی شدند به دفترم رسیدند برای من کشیدند گلهای رنگارنگی مامان جونم دید و گفت چه هدیه قشنگی اسدالله شعبانی
بابام داره یه جارو اندازهٔ یه پارو لباس رنگی داره کفش قشنگی داره جارو، تو دست بابا می گرده کوچهها را تمیز می شه خیابون با جاروی بابا جون جعفر ابراهیمی
گُرپ گُرپ دیشب که توفان اومد پنجره رو به هم زد باز روی بام خونه گُرپ گُرپ قدم زد میون خونه پیچید صدای خندههایش توی اتاق نشستم ترسیدم از صدایش صبح همه جای خونه حسابی ریخت و پاش بود توفان نبود و امّا هر جایی، جای پاش بود افسانه شعبان نژاد
منم منم خروس زری پیرهن پری قوقولی قوقو یه دُم دارم رنگ و وارنگ خیلی قشنگ قوقولی قوقو دیدنیه بال و پرم تاج سرم قوقولی قوقو سر میدهم صبح سحر خبرخبر قوقولی قوقو روز اومده به جای شب خنده به لب قوقولی قوقو خورشید داره سر می زنه در می […]
مادر گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت شبها بر گاهوارهٔ من بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوهٔ راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من بر غنچهٔ […]
من رنگ سبزم برگ درختم گاهی لباسم… بر بند رختم من سبز هستم رنگ بهارم هم پیش گلها هم پیش خارم من رنگ گوجه رنگ خیارم من رنگ برگم رنگ بهارم جعفر ابراهیمی
یه گربه دارم دمش درازه خیلی قشنگه گربهٔ نازه! بازی میکنم با اون، همیشه هیچ وقت از بازی خسته نمی شه من براش میشم یه موش کوچک بهش نگفتم که هست عروسک! جعفر ابراهیمی تصویرگر:Jennifer A. Bell
پنجره اتاقم باز می شه بسته می شه این کیه پشت پرده این کیه پشت شیشه؟ من می دونم کسی نیست فقط آقای باده هو هو هو گوش کنین! اینم صدای باده اسدالله شعبانی
رو برگ شاخهٔ گل شاپرکی نشسته نشسته زیر آفتاب دو تا بال هاشو بسته بالهای رنگارنگش رو برگ گل، قشنگه انگار که روی بال هاش هزار هزار تا رنگه سفید و سبز و آبی بنفش و قرمز و زرذ تا دست زدم به بالش شاپرکه فرار کرد صداش زدم نیومد پر زد و زود هوا […]
چکمه ام را ببین چکمه ای سبز رنگ چکمه در پای من هست خوب و قشنگ در زمستان، به پا می کنم چکمه را پای من راحت است توی این چکمه ها روز، با چکمه ها می روم توی آب شب که شد، می روند چکمه هایم به خواب جعفر ابراهیمی
مادربزرگ مهربون با پارچه های رنگارنگ دوخته برام عروسکی … با نمک و خیلی قشنگیه روسری کرده سرش پاچین گلدار به تنش یه عالمه پنبه و پشم گذاشته توی بدنش با نخ آبی رو لبش یه خال آبی کاشته او اسم عروسک منو «مامان گلی» گذاشته او اسدالله شعبانی
لالا، لالا گل شب بوی مادر گل زیبا، گل خوشبوی مادر لالا، لالا گل صحرایی من تو هستی همدم تنهایی من لالا صورتت همرنگ گلهاست دو چشم تو به رنگ آب دریاست لالا می آید الان مرغک خواب تو را او می برد تا شهر مهتاب لالا،لالا برو امشب دوباره بشو مهمان مهتاب و ستاره […]
ماشین ما کهنه شده وقتی می ره، دود می کنه هوای خوب کوچه رو این جوری نابود می کنه ماشین ما نمی تونه چرخاشو خوب بچرخونه ماشین ما مریض شده باید بره مریضخونه باباجونم، تو رو خدا کم ماشینت رو خسته کن پیر شده بیچاره دیگه پس اونو بازنشسته کن!جعفر ابراهیمی از کتاب الک دولک […]
تو دفترم می کشم قناری قشنگی می خوام که رنگش کنم با یک مداد رنگی اما قناری من بال و پرش رو بسته چون که مداد زردم نوک نداره، شکستهشکوه قاسم نیا
آفتاب مهتاب چه رنگه ؟ جوراب من قشنگه جوراب من که زیباست آبیه رنگ دریاست به رنگ آسمونه هدیه ی خاله جونه افسانه شعبان نژاد
جوجه داره همسایمون زرد و قشنگ و جیک جیکو گربه داریم تو خونه مون دنبال او می کشه بو جوجه می گه: جیک جیک جیک گربه می گه: میو میو همسایمون سر می رسه داد می زنه: گربه برو من می دونم گربه ما کار نداره به جوجه شون فقط می خواست بازی کنه کاش […]
بارون میاد: جر و جر و جر رو شیشه ها و پشت در بارون میاد: دام و دام و دام می ریزه روی پشت بام بارون میاد : تن و تن و تن سر می خوره رو چتر من بارون میاد : نم و نم و نم شعرهای بارون می خونم بارون میاد ریز و […]