توضیحات
رمان مصور «جشن با ماست لیمویی» اولین جلد از مجموعه‌ی طنز «احمق بانمک» است. سه داستان در یک کتاب درباره‌ی آنژل شامبر، دخترک بانمکی که اصلاً هم احمق نیست!
ماجرا از شبی شروع شد که خانوادگی دور هم نشسته بودیم و می‌خواستیم اولین توت‌فرنگی‌های نوبرمان را بخوریم که بابا گفت باید آرزو کنیم. تا اینجای کار مشکلی نبود. هم توت‌فرنگی‌های درشت خوشمزه بودند و هم آرزو کردن کار قشنگی بود. اما وقتی‌که نوبت به گفتن آرزوی من رسید، یکی از برادرهای وحشی‌ام حرفی زد که نباید می‌زد! او به من گفت: «بدو احمق بانمک! همه آرزوشون رو گفتن. بدو بگو!» او به من گفت «احمق بانمک»! اما ماجرا اینجا تمام نشد. راستش را بخواهید آن دوتا بی‌ادب می‌دانستند که مهم‌ترین آرزوی من دوستی با کوین، درس‌خوان‌ترین شاگرد کلاس، است. برای همین هم اذیت کردن من بابت این موضوع به تفریح هرروزه‌ی آن‌ها تبدیل شد. اما من بیدی نبودم که با این بادها بلرزم! آن‌ها سطل آب روی سرم خالی کردند و من هم در عوض، با علی‌‌آقا، بقال محله‌مان، نقشه‌ای درست‌وحسابی برای انتقام کشیدم!
حالا اگر این وسط مسط‌ها هم شهردار به خانه‌مان آمد و بعدش خرابکاری بزرگی به بار آمد که دیگر تقصیر من نیست!
مجموعه‌ی «احمق بانمک» با عناوین زیر در ایران منتشر شده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.