مدیری که به انفجار مدرسه اش خندید (میرزا حسن رشدیه) – مجموعه زنان و مردانی که ایران را ساختند
950,000 ریال
فردای روز امتحان مدرسه را بستند. [میرزا حسن تبریزی] شبانه به مشهد فرار کرد. کلید هنوز کنج جیبش بود. هفت هشت بار رشدیه را باز کرد و بستند. دیگر به خودش رشدیه میگفتند.
میگفتند: «رشدیه کافر است، نجس است، فرستادهی خارجیهاست، آمده راه و رسم قدیم را براندازد.»
آه از آن دفعهای که به مدرسه ریختند و یک دانشآموز کشته شد.
2 عدد در انبار
کتاب «مدیری که به انفجار مدرسه اش خندید (میرزا حسن رشدیه)» روایتگر زندگی روشنگرانهی میرزا حسن تبریزی ملقب به رشدیه است؛ مردی که چراغ سوادآموزی و دانایی را در ایران روشن کرد و پایهگذار مدارس به شیوهی نوین شد. کتاب پیش رو از مجموعهی زندگینامههای تصویری و داستانگونهی «زنان و مردانی که ایران را ساختند» منتشر شده است.
حسنِ پنجساله خلیفه و کلیددار مکتب بود. او هر روز صبح، کلهی سحر، از خانه بیرون میزد تا به مکتبخانه برود. با کلید در مکتبخانه را باز میکرد و همهجا را تمیز میکرد. بعضی وقتها هم پیش از آمدن مکتبدار، به بچههای مکتب درس میداد. تنها با این شیوه بود که بچهها درس مکتبدار را راحتتر یاد میگرفتند و دیگر از چوب و فلک خبری نبود!
وقتی بزرگ شد تصمیم گرفت به نجف برود تا آنچه را از پدر و بزرگان تبریز یاد گرفته بود، وسعت بخشد. اما دیدن نوشتهای در روزنامهی اختر مسیر زندگیاش را تغییر داد. در روزنامه نوشته شده بود: «در اروپا، از هر هزار نفر ده نفر بیسوادند. در ایران از هر هزار نفر ده نفر باسوادند.» میرزای تبریزی به فکر فرو رفت. چطور چنین چیزی ممکن بود؟ پس درس خواندنِ در مکتبخانه چه فایدهای داشت؟
او باید راه تازهای پیدا میکرد! پس بهجای رفتن به نجف، راهی مصر و بیروت و استانبول شد تا شیوههای سوادآموزی به کودکان را یاد بگیرد. او تصمیم داشت بهجای روشن کردن چراغ زندگی خودش، تمام ایران را چراغانی کند! اما آیا راه انداختن مدارس در ایران کار سادهای بود؟
از مجموعهی «زنان و مردانی که ایران را ساختند» کتابهای زیر منتشر شده است:
- یک اسب ته گاراژ: اصغر قندچی
- قضیه ی مریم: مریم میرزاخانی
- بابای سفید: غلامعلی بسکی
- آذر در زهره: آذر اندامی
- گل هایی که خشک نشدند: همایون صنعتی زاده
- روزنامه، آخرین خبر!: علی اکبر دهخدا
- سردار مریم (مریم بختیاری)
- مدیری که به انفجار مدرسه اش خندید (میرزا حسن رشدیه)
- مشق الفبا (محمد بهمن بیگی)
وزن | 105 گرم |
---|---|
ابعاد | 26 × 21.5 × 0.3 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
ناشر | تولیدکننده | |
نوع کتاب | |
سال نشر | |
تعداد صفحه | 26 صفحه |
شابک | 9786223710063 |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.