توضیحات
تا حالا شده دو تا بال دربیاورید؟! کتاب «قصه ی پسری که عادی بود» از مجموعهی «اولین احساسات من» منتشر شده است. کودکان با مطالعهی این کتاب و دیدن تصاویر آن، درک بهتری از تفاوتهای فردی پیدا میکنند، همچنین ویژگیهای منحصربهفرد خود را بهتر میپذیرند و به این ویژگیها به چشم موهبت نگاه میکنند.
نورمن پسری عادی بود. او در محله با دوستانش بازی میکرد و با سگش به گردش میرفت. بله، او پسربچهای کاملاً عادی بود. اما یکدفعه همهچیز تغییر کرد و دو بال رنگیرنگی خیلی قشنگ پشت نورمن سبز شد. چه تغییر عجیبی! نورمن فکر هر چیزی را کرده بود، بهجز این یکی! اگر قدش بلند میشد یا مثل بابا سبیل درمیآورد برایش خیلی عادیتر بود، اما داشتن دوتا بال اصلاً عادی نبود!
با وجود این، نورمن تصمیم گرفت بالهای شگفتانگیزش را امتحان کند. او بالها را تکان داد و ناگهان، مثل پرندهها شروع کرد به پرواز کردن. عجب حال خوشی! نورمن تا آن زمان اینقدر از زندگی لذت نبرده بود. اما… بعدش دیگر هیچچیز خوب پیش نرفت. نورمن باید پیش مامان و بابا و دوستانش برمیگشت و نمیتوانست دربارهی چنین چیز شگفتانگیزی با دیگران حرف بزند. نورمن آنقدر از عادی نبودن و تفاوت داشتن میترسید که تصمیم گرفت عجیب بودنش را پنهان کند! اما مگر چنین چیزی شدنی بود؟
شما فکر میکنید آدم تا کی میتواند دو تا بال قشنگ را از دیگران پنهان کند؟
انتشارات «شهر قلم» از مجموعهی «اولین احساسات من» عناوین زیر را منتشر کرده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.