توضیحات
در داستان «پاداش خوبی» میخوانیم که:
فردا تولد پدر کایل است و او برای خرید کادوی تولد هیچ پولی ندارد. اما فکری به ذهنش میرسد. او در خانه به دنبال چیزی قدیمی و بیاستفاده میگردد. و بالاخره در جاکفشی آن را پیدا میکند: یک جفت کفش کهنهی پدر. کایل به خیابان میرود تا کفشها را بفروشد و با پول آنها یک جفت کفش نو برای پدرش بخرد. اما آن روز اتفاقات عجیبی میافتد. مردی غریبه به او پیشنهاد میدهد که چترش را با کفش کهنه عوض کند؛ چون توی یک گوال آب رفته و کفشهای خیس خیس شدهاند. حالا کایل یک چتر دارد؛ اما آیا چتر هدیهی مناسبی برای پدر است؟ کایل در همین فکرهاست که پیرزنی از او میخواهد سگش را با چتر کایل عوض کند، چون آفتاب سوزان است و حسابی او را اذیت میکند. اما به نظر شما، یک سگ کادوی مناسبی برای پدر کایل است؟
کتاب «پاداش خوبی» داستانی دربارهی بخشندگی و مهربانی است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.