فلفل نبین چه ریزه! سه قصه از ازوپ
650,000 ریال
موش موشک مثل همیشه آواز میخواند، به پای درخت رسید و دید که شیر افتاده توی تله. ناراحت شد و گفت: «ببینم شیر یله، افتادی توی تله؟!
غصه نخور! غصه نخور!
منم، منم، موشموشکم.
اگرچه خیلی کوچکم،
زبر و زرنگ و چابکم
الان تو را از توی دام درمیآرم.»
معرفی صوتی کتاب «فلفل نبین چه ریزه! سه قصه از ازوپ» را بشنوید:
1 عدد در انبار
کتاب «فلفل نبین چه ریزه! سه قصه از ازوپ» شامل سه قصهی قدیمی است که به شیوهای جذاب و نوین نگاشته و تصویرگری شده است. نقل قصه در این اثر به شیوهی تصویرخوانی است. به این ترتیب، که در بخشهایی از متن بهجای نوشتن کلمه، تصویر آن کشیده شده است. بنابراین هنگام مطالعهی کتاب، هرگاه در متن به این تصاویر رسیدید از کودک بخواهید که با صدای بلند اسم کلمه را بگوید و در خواندن قصهها به شما کمک کند. دوستی و کمک و همکاری کردن تفاوتهای فردی از بنمایههای این سه قصهی جذاب است.
روزی روزگاری در جنگلی بزرگ موشی کوچک زندگی میکرد. موشموشک از همهی حیوانات جنگل ریزهمیزهتر و کوچکتر بود. اما همیشه با خوشحالی در جنگل میگشت و برای خودش آواز میخواند که «درسته خیلی کوچکم، اما زرنگ و چابکم. فلفل نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه!» همهی حیوانات، از میمونها و تمساحها گرفته تا خرس توی غار، به حرفهای موشموشک میخندیدند و او را مسخره میکردند. آخر موش به این کوچکی و کجا و این حرفهای به این بزرگی کجا! اما گوش موشموشک به این حرفها بدهکار نبود و باز هم آوازش را میخواند. تا اینکه یک روز شیر بزرگ در تلهی شکارچیها گیر افتاد. حیوانات از ترس شکارچیها پا به فرار گذاشتند و حتی خرس، صمیمیترین دوست شیر، هم نمیدانست که چه کاری باید انجام دهد. اما در این حین موشموشک دست به کار شد!
در افسانهی دوم، با لاکپشت و خرگوشی همراه میشویم که میخواهند با یکدیگر مسابقه دهند. به نظر شما، خرگوش تیزپا برنده میشود یا لاکپشت دانا؟
و در افسانهی سوم، ماجرای دوستی مورچهای کوچولو و کبوتری سفید و تپلی را میخوانیم که کمک کردن و یاری رساندن به یکدیگر را حسابی بلدند.
وزن | 1.6 گرم |
---|---|
ابعاد | 22 × 22 × 0.1 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
بازنویس | م. آزاد |
تعداد صفحه | 36 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
نوع کتاب | |
شابک | 9789644320590 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.