توضیحات
«اوا شبح می بیند» دومین جلد از مجموعه «دفترچه خاطرت جغد» است. اوا هنگام پرواز با دوستانش یک شبح می بیند؛ لکه سفیدی که درست بالای سرشان سوسو می زد وپرواز می‌کرد. اما هیچ کس حرفش را باور نمی‌کند. همه او را مسخره می‌کنند ولی اوا که مطمئن است بود یک شبح دیده است، تصمیم می‌گیرد به همه ثابت کند که حرف‌هایش خیال‌بافی نیست.
اوا برای اثبات حرف‌هایش یک شب که شبح را می‌بیند، از آن عکس می‌گیرد ولی در آن لحظه آن قدر ترسیده بود که دستش می لرزد و عکس تار می‌شود. دوشیزه پشت پرپری، آموزگار آن ها با دیدن عکس اوا، پیشنهاد می‌دهد که هر کس یک داستان ترسناک تعریف کند و کسی که ترسناک‌ترین داستان را بگوید، می‌تواند زنگوله را به صدا درآورد.
هر کسی سعی می کند داستان ترسناک‌تری تعریف کند. جورج داستان سنجاب‌های زامبی را می گوید. مِیسی قصه یک عنکبوت غول‌پیکر را تعریف می کند. داستان لی‌لی درباره اژدها نیمه کاره می‌ماند چون… بووووم، انگار چیز خیلی بزرگی روی پشت‌بام بود.
وقتی دوشیزه پشت پرپری به پشت‌بام می‌رود، بچه‌ها از پنجره کلاس دو جانور سفید شبیه شبح می‌بینند و همه از اوا عذرخواهی می‌کنند که حرفش را باور نکرده بودند.
روز بعد همه برای شکار شبح دست به کار می‌شوند. وقتی شبح در تور گیر می‌کند، همه شگفت زده می‌شوند؛ آن موجود سفید، شبح نیست، یک جغد برفی است که به تازگی با خانواده‌اش به درختکده کوچ کرده اند.
این داستان که در قالب دفترچه خاطرات نوشته شده است به کودکان نشان می‌دهد که چیزی به نام شبح وجود ندارد و به کودکان کمک می کند که بر ترسشان درباره وجود چنین موجوداتی غلبه کنند.
همچنین این داستان به اهمیت دوستی و همکاری هم اشاره می‌کند.
انتشارات هوپا از مجموعه‌ی «دفترچه خاطرات جغد» عناوین زیر را روانه‌ی بازار کرده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.