همچون رعد

رمان «همچون رعد» داستانی گیرا و تأثیرگذار درباره‌ی فقدان، دوستی، گذشت و امید برای نوجوانان است. داستان با دو شخصیت اصلی پیش می‌رود، در هر فصل، ماجرا از دید یکی از این دو روایت می‌شود و همین دوگانه‌گویی، عمق و پیچیدگی احساسات کاراکترها را به‌خوبی نشان می‌دهد.

تراژدی تلخی در مدرسه رخ داده است و پس از گذشت تقریباً یک سال، کورا و کوئین همچنان با احساسات غم، گناه و تنهایی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. کورا پس از مرگ خواهرش در تیراندازی مدرسه، در غمی سنگین فرو رفته است و از بهترین دوستش کوئین فاصله می‌گیرد. از طرف دیگر، کوئین با احساس گناهی عمیق مواجه است؛ چون تیراندازی در مدرسه کار یکی از نزدیکان اوست. به همین دلیل هم در جست‌وجوی راهی برای جبران مافات یا بازگرداندن آنچه از‌ دست‌ رفته می‌گردد، حتی اگر این کار رؤیایی به نظر برسد. اما آیا کورا و کوئین می‌توانند اوضاع را درست کنند؟

روایت داستانِ «همچون رعد» به‌گونه‌ای طراحی شده است که با جلو رفتن داستان، خواننده علاوه بر همراه بودن با این دو شخصیت، درک بهتری از مفهوم دوستی و گذشت پیدا می‌کند. نویسنده توانسته است فضای زندگی نوجوانان را بسیار واقعی و ملموس توصیف کند، بدون اینکه این تراژدی سرشار از غم باشد.

هرچند عنصر سفر در زمان به‌عنوان یک مکانیسم تخیلی در داستان ظاهر می‌شود، اما مضمون اصلی تمرکز بر درک متقابل و بازسازی رابطه‌ی انسانی است؛ نه جنبه‌ی علمی-تخیلی داستان. سبک متن، با جملات کوتاه و ملموس، مناسب نوجوانان است و تسهیل‌‌گر گفت‌وگو درباره‌ی موضوعات دشواری همچون خشونت در مدرسه، اندوه و بخشش است.