توضیحات
آیا پنج کودک سه تا سیزدهساله میتوانند در نقشهکشی از رقبای بزرگسال خود پیش بیفتند؟! رمان «رقابت کوهستانی» داستانی مهیج و ماجراجویانه از سفری دورودراز، دربارهی کمک و همکاری و مرگ و زندگی چند دوست در میان صخرههاست!
ماجرا از روزی شروع شد که اعضای خانوادهی سانتاندر، از ریز تا درشت، تصمیم گرفتند در مسابقهی بزرگ کشیدن نقشهی مسیر کوهستانی گراندپراسپکت تا نیوکول هِیوِن شرکت کنند. اما چرا باید چنین کار سختی را انجام میدادند؟
تا چند وقت پیش، مامان و بابا و چهار فرزندشان در خانهای گرم با یکدیگر زندگی میکردند. اما وقتیکه پدر از آخرین سفر اکتشافیاش بازنگشت، اوضاع مالی خانواده حسابی به هم ریخت. البته مامان نقشهکش فوقالعادهای بود، اما مشکل این بود که هیچکس بدون پدر به او کار نمیداد. اینطوری شد که آنها خانهی قشنگشان را از دست دادند و تابستان آن سال را در چادر زندگی کرد، اما برای فصل زمستان باید چهکار میکردند؟
در نهایت، مامان تصمیم گرفت تمام پسانداز خانواده را برای شرکت در مسابقهی بزرگ نقشهکشی هزینه کند. برنده شدن در این مسابقه تنها شانسی بود که برای فرار از فقر و دور هم نگه داشتن اعضای خانواده پیش روی آنها قرار داشت. موفقیت محتمل بود. با تخصص مامان و استعداد و توانایی ویژهی بچهها، حتماً برنده میشدند. اما درست در آخرین لحظه، همهی حسابوکتابها به هم ریخت: مامان از قطار جا ماند!
حالا بچهها دستتنها باید چهکار میکردند؟ در این مسیر کوهستانی سخت، آیا باقی رقبا هوای بچهها را خواهند داشت یا ترجیح میدهند با کلک و نقشه، بچهها را از دور مسابقه بیرون کنند؟
فقط ۲۸ روز برای رسیدن به خط پایان فرصت باقی است!
هنوز بررسیای ثبت نشده است.