توضیحات
اگر پدربزرگتان رو به سهنقطه شدن بود و از طرفی، آرزو داشت شهردار شود، خدایی کمکش میکردید یا اینکه بیخیال ماجرا میشدید؟ رمان مصور «زندگی بی فرمون» سومین جلد از مجموعهی تألیفی، طنزآمیز و حسابی خندهدار «عملیات ایگوانا» است.
پدربزرگ پایش را کرده بود توی یک کفش که میخواهم شهردار شوم و آرزو به دل نمیرم. هرچقدر هم به او میگفتم همین امروز و فرداست که سهنقطه شود و به دیار باقی بشتابد، به خرجش نمیرفت که نمیرفت. آخر سر هم توصیههایم راه به جایی نبرد و قرار شد همراه با چراغراهنما برویم و هزارتا تراکت تبلیغاتی پدربزرگ را به درودیوار بچسبانیم. فقط مسئله اینجا بود که اصلاً چهرهی پدربزرگ در تصویر معلوم نبود! اینطوری که کسی به او رأی نمیداد… مرا هم که از ارث محروم کرده بود… پس چرا باید خودمان را به زحمت میانداختیم؟
ده تا را چسباندیم و تصمیم گرفتیم با ۹۹۰ تراکت باقیمانده درنای کاغذی درست کنیم و آنها را بفروشیم. اما چون بلد نبودیم درنا درست کنیم، بهجایش قورباغهی کاغذی درست کردیم که یک دانهاش هم فروش نرفت! نهتنها هیچ پولی دستمان را نگرفت، عذابوجدان هم گرفتیم؛ چون وقتی برگشتیم خانه فهمیدیم که پدربزرگ حالا حالاها خیال ندارد سهنقطه شود! و این یعنی، تا روز انتخابات زنده میماند! ای وای… چه خرابکاریای به بار آمد! حالا دیگر چارهای نداشتیم جز اینکه با نقشهی او پیش برویم…
انتشارات هوپا از مجموعهی تألیفی و طنزآمیز «عملیات ایگوانا» عناوین زیر را منتشر کرده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.