یه صفر و یه یک

یه چوب و یه سنگ به اسم‌های استیک و استون در کتاب «یه صفر و یه یک» با هم می‌شوند ده. با هم دوست می‌شوند. دوستی یک چوب و یک سنگ به همین آسانی هم نیست! اما آن‌ها شبیه هم هستند، هر دو تنها و بدون هم‌بازی. تا این‌که استون سوار تاب می‌شود اما قل می‌خورد و پایین می‌افتد. برگی به اسم پاینکن به استون می‌خندد اما استیک از او دفاع می‌کند و از این‌جا دوستی استیک و استون آغاز می‌شود. با هم حباب‌بازی می‌کنند، گردش می‌روند، آفتاب می‌گیرند… اما یک روز در میان توفان، استون، استیک را گم می‌کند. همه جا را جست‌وجو می‌کند تا در یک چاله‌ی آب پیدای‌اش می‌کند. خودش را پرت می‌کند توی چاله و استیک بیرون می‌افتد. حالا استیک و استون، ده شده‌اند و پاینکن هم انگار از کارش پشیمان است.

این کتاب را نشر غنچه با نام «چوبی و سنگی» منتشر کرده است.