کارملا و یک عالم آرزو
980,000 ریال
کارملا با صدای مادرش بیدار شده بود. مادرش داشت برایش «تولدت مبارک» میخواند و کیکی با چند شمع روشن دستش بود.
مادرش گفت: «بیا آرزو کن، دخترکم!»
اما آرزوی کارملا قبلاً برآورده شده بود. او آنقدر بزرگ شده بود تا با برادر بزرگش بیرون برود.
معرفی صوتی کتاب «کارملا و یک عالم آرزو» را بشنوید:
10 عدد در انبار
کتاب تصویری «کارملا و یک عالم آرزو» داستانی دربارهی زندگی در شرایط سخت و در عین حال روشن نگه داشتن چراغ امیدها و آرزوها است.
شرایط زندگی خانوادهی کارملا سخت بود؛ به نحوی که پدرش گاه کنار خیابان میایستاد تا کاری گیر بیاورد. اما آن روز روزِ تولد کارملا بود و قرار بود که به او خوش بگذرد. مادر کیکی برایش آماده کرد و از او خواست که موقع فوت کردن شمعها آرزویی بکند. اما نیازی به این کار نبود؛ چون کارملا آنقدر بزرگ شده بود که آن روز میخواست همراه با برادرش به گردش برود و این نهایت آرزوی دخترک بود.
کمی بعد، کارملا کوچولو سوار بر اسکوترش در خیابان به دنبال برادرش حرکت میکرد. برادرش چرخدستی فلزیای به دست داشت که حسابی تلق و تولوق میکرد. دخترک دلش میخواست حالا که از خانه بیرون زده است، با برادرش صحبت کند، اما برادرش حوصلهی حرف زدن نداشت. آن دو همراه با هم به رختشویخانه رفتند تا لباسهای کثیف را توی ماشین لباسشویی عمومی بریزند. اما کارملا قبل از ورود به رختشویخانه، تنها قاصدک میان علفهای کف خیابان را چید، نفس عمیقی کشید و خواست قاصدک را فوت کند. اما صبر کنید… آیا او قبل از فوت کردن، آرزویی کرده بود؟ آیا کارملا اصلاً آرزویی داشت که در گوش قاصدکش بگوید؟
آرزوی داشتن یکعالمه خوراکی خوشمزه خیلی کیف میداد. اما بعد یاد برادرش افتاد که به او گوش نمیداد. اصلاً شاید بهتر بود که آرزو میکرد برادرش به دُمِ موش صورتی لجنگرفته تبدیل شود! شاید هم باید چیزی برای مادرش میخواست که همیشه مشغول کار کردن بود؟
راستی شما اگر جای کارملا بودید، چه آرزویی میکردید؟
وزن | 100 گرم |
---|---|
ابعاد | 24 × 21 × 0.2 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 36صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
نوع کتاب | |
شابک | 9786003208254 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.