شاهزاده‌ خانم همستر ۴ – جادوی لوبیا

مامفری بلدرچین قوی‌بنیه و جنگجوی شاهزاده‌خانم بود که یکهویی یک لوبیای سحرآمیز را خورد. البته آن‌ها اولش نمی‌دانستند که آن دانه‌ی کوچک یک لوبیای سحرآمیز واقعی است تا وقتی‌که شب شد و شاهزاده‌خانم دید مامفری بوهای عجیب‌وغریبی می‌دهد. خوب، می‌دانید منظورم از آن بوهای خیلی ناجور است. برای همین هم آن‌ها تصمیم گرفت دوتایی شب را توی هوای آزاد بگذرانند. صبح که از خواب بیدار شدند از بوهای ناجور خبری نبود. اما عوضش یک لوبیای سحرآمیز واقعی کنار دست‌شان سبز شده بود! خب تلفیق یک دانه‌ی خوب لوبیا و کود بلدرچین حتماً هم باید چنین چیزی از آب دربیاید! اگر شما بودید با یک درخت عظیم لوبیا چه‌کار می‌کردید؟ آن را قطع می‌کردید یا از ساقه‌ی آن بالا می‌رفتید تا ببینید صدای چنگ از کجا می‌آید؟ اگر مردد هستید، ماجرای داستان «جادوی لوبیا» را بخوانید تا ببینید این ماجرا به کجا می‌رسد.

«جادوی لوبیا» جلد چهارم از مجموعه‌ی ۶جلدی «شاهزاده‌خانم همستر» است که انتشارات پرتقال با رعایت حق کپی‌رایت آن را منتشر کرده است. شخصیت شاهزاده‌خانم در این داستان فانتزی و دوست‌داشتنی تمام تلاشش را می‌کند تا با بدی‌ها بجنگد و کلی اتفاقات خوب رقم بزند.

داستان «جادوی لوبیا» برگرفته از داستان مشهور «جک و لوبیای سحرآمیز» است.