روشناییهای شهر
55,000 ریال
اولی: کی تا حالا دیده با یه نردبون بشه رفت آسمون.
وزیر: به کوری چشم دشمنان بیگانه، خورشید امشب در قصر حاکم است.
اولی: (زیر لب) میبینیم!
سرباز ۱: چه گفتی؟
سومی: مگه حرف زدن قدغنه؟
ناموجود
روزی، روزگاری، در شهری دور، به حاکم ستمکار شهر خبر میرسد که دشمن در حال آماده شدن برای حمله است… خب، تا اینجای ماجرا را بارها و بارها در قصهها شنیدهایم، اما منوچهر اکبرلو در نمایشنامهی جذاب «روشنایی های شهر» به دنبال تکرار این قصهی قدیمی نیست…
حاکم از وزیرش میخواهد که راه چارهای بیندیشد. وزیر نیز راه چاره را در کتاب گذشتگان مییابد: «هنگامی میتوانی از سرزمینت دفاع کنی که خورشید را به قصرت آورده باشی.» «یعنی برویم سر کوه و خورشید را بیاوریم؟!»
«نه جناب حاکم، باید نردبانی بلند بسازیم…» شما فکر میکنید این راهحلها سرانجام به نتیجه میرسند؟
منوچهر اکبرلو، با زبان طنز و دیالوگهای کوتاه و ساده اما عمیق، نمایشنامهی «روشنایی های شهر» را به اثری جذاب و دوستداشتنی برای اجرای کودکان دبستانی تبدیل کرده است.
وزن | 160 گرم |
---|---|
ابعاد | 23.3 × 16.5 × 0.3 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
تعداد صفحه | 52 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
گروه سنی | |
شابک | 9789641207887 |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.