دختر جوهر و ستارهها
1,300,000 ریال
ایزابلا عاشق جزیرهای است که در آن زندگی میکند. بخشی از آن را به خوبی میشناسد اما بخشی از آن منطقهی ممنوعه است و هیچ وقت اجازهی ورود به آن را نداشته. میگویند منطقهی ممنوعه جای هیولاهای وحشتناک است اما اتفاقی میافتد که دخترک به آنجا راه پیدا میکند…
2 عدد در انبار
دختر جوهر و ستاره ها داستان رویارویی نوجوانی با ترسهایش است. ترسهایی که نتیجهی ناشناختههاست.
دختری به نام ایزابلا همراه با پدرش در جزیرهی نشاط زندگی میکند و در سالهای دور مادرش را از دست داده. ایزابلا در بخشی از جزیره بزرگ شده و روز و شبش را در آن میگذراند و به خوبی میشناسدش. اما بخشی از جزیره، منطقه ممنوعه و ناشناخته است و همیشه کنجکاویاش را برانگیخته اما جرئت رفتن به آنجا را نداشته. چرا؟ چون زمانی پادشاهی ستمگر پا به جزیره گذاشته و رفت و آمد به آن بخش را ممنوع کرده است. از گذشتهها دهان به دهان چرخیده که بخش ممنوعه محل زندگی هیولاهایی دهشتناک است و هر کس به آنجا برود جانش به خطر میافتد.
اما انگار کنجکاوی ایزابلا و دست سرنوشت نمیخواهند بگذارند منطقه ممنوعه، برای این دختر ماجراجو ناشناخته باقی بماند. از قضای روزگار دختر پادشاه که دوست صمیمی ایزابلاست، به یکی از بچههای مدرسه سفارش میدهد که برود و از یکی از درختهای منطقه برایش میوهی اژدها بچیند و بیاورد. خبر میآورند که آن بچه ناپدید شده. همه نگراناند. ایزابلا و دختر پادشاه دعوای سختی میکنند. دختر پادشاه برای حفظ دوستیاش، بیخبر به دل خطر میرود تا دوباره اعتماد ایزابلا را به دست بیاورد. پدر ایزابلا نقشهخوان است و نقشهخوانی در وجود ایزابلا هم ریشه دوانده و به قولی در خونش هست. برای همین وقتی خبر به گوشش میرسد، او هم دست به کار میشود. حالا نوبت اوست که شجاعت به خرج بدهد و با خطر همراه شود و به خاطر دوستهایش، رهسپار سرزمینهای ناشناخته شود تا هم در برابر وجدانش شرمنده نشود، هم از استعداد و تواناییاش بهره ببرد و هم از گذشتهی تاریکش بیشتر سر در بیاورد. گذشتهای که با مادرش، اسطورهها و داستانهای پدر در ارتباط است…
وزن | 258 گرم |
---|---|
ابعاد | 20.5 × 13.5 × 1.7 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 271 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9786008869504 |
گروه سنی |
مینا –
امتیاز ۵
کتاب بسیار روانو جذاب بود… خیلی خوب ترجمه شده بود و خیلی موضوع خوبی داشت
خواهرم وقتی میخوندش نمیتونست کنارش بزاره اونقدر جذاب بود