خرگوشک هول نزن – ماجراهای دم‌پنبه‌ای

«خرگوشک هول نزن» درباره‌ی یکی دیگر از رفتارهای خرگوشک است. راستش خرگوشک دم‌پنبه‌ای خوب می‌داند که هر چیز خوبی زیادش بد است اما خب بعضی اوقات یا شاید خیلی اوقات استثنا قایل می‌شود. مثلا وقتی که روز تولدش است و کیک خوشمزه‌ای توی یخچال است، هاوارد به خودش حق می‌دهد که یک صبحانه‌ی مفصل بخورد. اما بعد از خوردن حسابی دلش به قار و قور می‌افتد و حالش بد می‌شود.

خرگوشک اصلا فکرش را هم نمی‌کرد که خوراکی به این خوشمزگی حالش را بد کند. کمی می‌گذرد و حالش بهتر می‌شود. مامان به او آدامس‌ بادکنکی‌های زیادی می‌دهد تا می‌آید با خودش مرور کند که هر چیز خوبی زیادش بد است، دهانش را با کلی آدامس بادکنکی پر کرده. طوری که دیگر نمی‌تواند با بهترین دوستش حرف بزند. هاوارد توی راه مدرسه به آقای بادکنک فروش بر می‌خورد. فکر می‌کند چقدر دلش می‌خواهد کلی بادکنک داشته باشد. با خودش فکر می‌کند هر چیز خوبی زیادش بد است اما هاوارد باز هم نمی‌تواند جلوی خودش را بگیرد و تعداد خیلی خیلی زیادی بادکنک می‌خرد و با دسته‌ی آنها به آسمان پرواز می‌کند. هاوارد توی آسمان حسابی کیف می‌کند که یک‌دفعه دسته‌ی بزرگی از غازها سمت او پرواز می‌کنند و بعد هم ترق ترق رعد و برق می‌زند و شرشر باران می‌بارد و خرگوشک به دردسر می‌افتد.. به نظر شما داستان چطور ادامه پیدا می‌کند؟ خرگوشک بالاخره به خانه برمی‌گردد؟ او از این سفر پر خطر به آسمان چه چیزی یاد می‌گیرد؟

راستش سخت است که به خوراکی‌ یا کاری که انجام دادنش را دوست داریم، نه بگوییم؛ اما اگر می‌خواهیم قوی، سالم و پر توان باشیم، باید یاد بگیریم به قانون‌هایی مثل «کم‌خوردن»، «کمتر دیدن مانیتور» و … احترام بگذاریم. نه گفتن هم مثل کارهای دیگر تمرین می‌خواهد، هر چه بیشتر تمرین کنیم، بهتر می‌شویم.

ماجرای دم‌پنبه‌ای مجموعه‌ایست که بیش از بیست جلد دارد و درباره‌ی مهارت‌های متفاوت در زندگی است. خرگوشک گاهی بگو نه، خرگوشک بازیگوشی نکن، خرگوشک هول نزن، خرگوشک خودت را کنترل کن، با دیگران کنار بیا، خرگوشک دیگر دروغ نگو از جلدهای دیگر این مجموعه هستند.