داستانهای دوقلوهای خل و چل ۱
440,000 ریال
مامان تاریک میخواست برود بیرون برای خودش ماتیک و ریمل بخرد و هیچ دوست نداشت دوتا بچهی کلهپوک را دنبال خودش راه بیندازد. گوشهی ناخنهایش را جوید و گفت: «بچهها! بیاین یه کم قایمموشک بازی کنیم.»
1 عدد در انبار
«داستانهای دوقلوهای خل و چل» دو کتاب است که دو تا پسر دوقلو و مامانشان تویاش زندگی میکنند. مامانشان اسماش تاریک است. دوقلوها هم اسمهایشان خیلی شبیه بههم. اسم یکی از قلها، خل است، اسم آن یکی قل، چل.
خل و چل عاشق جنگولکبازی هستند، عاشق اختراع چیزهای بهدردنخور، عاشق پرتوپلاگفتن، جفنگ بافتن، عاشق خرابکاری، عاشق خیالبافی. از اینکه آدم شدهاند هم دل خوشی ندارند. اگر عنکبوت بودند، میتوانستند تار بتنند. اگر مگس بودند، ویزویز پرواز میکردند. اگر صندلی بودند، کسی بود که رویشان بنشیند و اگر کتاب بودند، یکی آنها را دست میگرفت و میخواند. راستیراستی آدم به چه درد میخورد؟
بخشی از کتاب «داستانهای دوقلوهای خل و چل ۱»:
خل دستهاش را به کمرش زد و گفت: «حالا دیگه همهی کلهپوکها با هم میخواییم ورزشمون رو بکنیم. دستها به کمر …»چل دوروبرش را نگاه کرد و گفت: «ولی اینجا که همهی کلهپوکها نیستن که … ما یهدونه فقط کلهپوک بودیم خب.»خل گفت: «کیسهبوکس جان! تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها … همهی اینها مثلاً کلهپوک بودن دیگه. ساعت مگه کلهپوک نیست؟ دیوونه هی میره، هی میره میچرخه، از دوازده میاومد سه، بعدش میشه نه، دوباره میآد به دوازده.
وزن | 158 گرم |
---|---|
ابعاد | 18 × 14.3 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
گروه سنی | |
شابک | 9786008025832 |
تعداد صفحه | 152 صفحه |
رضا –
دو قولو های خل و چل