توضیحات
داستان «بلوما و راز پاستیلها» از همان روزی شروع شد که بلوما تصمیم گفت یک پاستیل ماری بدزدد! یک پاستیل ماری از مغازهی شیرینیفروشی نه! بلکه پاستیلی مخصوص از خانهی بهترین آدمبزرگی که میشناسد، یعنی آلیس!
بلوما با مشکلی جدی روبهرو شده و فقط با خوردن یکی از پاستیلهای جادویی میتواند راهحل مشکلش را پیدا کند. «چرا بلوما از کسی کمک نمیگیرد؟» چون مادر و پدرش همیشه مشغول کارند و وقت زیادی برای بودن با بلوما ندارند. از طرفی، دخترک نمیتواند به آنها بگوید که در ریاضی نمرهی صفر گرفته و همان وقت هم دلش میخواهد سگ همسایهشان را با خودش به خانه ببرد! آن هم سگی را که دوستش رُزا به آن علاقهمند شده است؛ میبینید ماجرا اصلاً ساده نیست آن هم وقتیکه گوشی برای شنیدن پیدا نمیشود! برای همین بلوما یاد حرف آلیس میافتد که گفته: «اگر یکی از مارها را در آرامش بجوی، هر مشکلی داشته باشی، حل میشود.» شما هم دوست دارید بدانید بلوما چگونه مشکلش را حل میکند؟
رمان «بلوما و راز پاستیلها» داستانی جذاب دربارهی تنهایی و دوستی، گفتوگو و حل مسئله، و روابط خانوادگی است.
سپیده خلیلی، مترجم این اثر، دارای مدرک دکترای روانشناسی بالینی و یکی از اعضای انجمن روانشناسان بالینی کودک است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.