






در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد
1,150,000 ریال
او که رفت، چند دقیقهی بعد من هم راه افتادم رفتم. راستش را بگویم اصلاً حال خوبی نداشتم. مثل درختچهی آفتابپرستی شده بودم که با دوچرخه چپه شده باشند روی برگهها و گلهای سفیدش… دلم میخواست به سؤال لعنتی او فکر کنم: تو چرا… دوستش داری؟
2 عدد در انبار
لینک کوتاهلینک کوتاه کپی شد
https://hodhod.com/?p=119843
هنوز بررسیای ثبت نشده است.