دره ی آسیاب
850,000 ریال
شبها، وقتی ماه بالا میآمد، دستگاهها، دهکده و مردمانش را به خواب میبردند. آنا تنها کسی بود که بیدار میماند. اما یک شب آنا روی آسیاب بادی که حالا به خواب رفته بود، موجود عجیبوغریبی دید، یک مرد پرنده. آنا از او پرسید: «اینجا چه میکنی؟»
مرد پرنده پاسخ داد: «میخواهم پرواز کنم، با ابرها برقصم و دنیا را از آن بالا ببینم…»
2 عدد در انبار
کتاب «دره ی آسیاب»، داستانی لطیف و خیالانگیز دربارهی رؤیاپردازی است. داستانی دربارهی رؤیا داشتن، خیال کردن، فراتر رفتن از زندگی روزمره و تلاش برای خلق رؤیاها.
در «درهی آسیاب»، زندگی مردم خیلی عادی و معمولی بود. تا روزی که دستگاههای عجیبوغریبی به آنجا آمدند که همهکاری از دستشان ساخته بود: از پختن نان گرفته تا برنامهریزی تعطیلات و لبخند زدن. حالا فقط کافی بود مردم دکمهای را فشار دهند تا کارهایشان انجام شود. آنوقت با خودشان گفتند چرا باید آرزوهایمان را به ستارهها بگوییم، وقتی دستگاههای عجیبوغریب همهی خواستههایمان را عملی میکنند؟
اینطور شد که همهی مردم دره، رؤیاهایشان را فراموش کردند، دیگر قاصدکی فوت نکردند، و باد هم از دهکده رفت. آسیاب بادی دیگر حرکت نمیکرد. دیگر کسی رؤیاهایش را به خاطر نداشت، بهجز آنا، خیاط دهکده و البته مرد پرنده که رؤیای پرواز در سرش بود.
آیا آنا میتواند لباسی برای مرد پرنده بدوزد که با آن پرواز کند؟ آیا آنها میتوانند رؤیاها را به دهکده برگردانند؟
کتاب «درهی آسیاب» تصویرهای بسیار زیبا و خیالانگیزی دارد که خواننده را با خود همراه میکند.
وزن | 162 گرم |
---|---|
ابعاد | 22 × 22 × 0.2 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 40 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
جنس کاغذ | |
نوع جلد | جلد نرم |
نوع کتاب | |
شابک | 9786222521998 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.