توضیحات
کتاب تصویری «لیزی و ابری که باید رها می کرد» از مجموعهی «من و دوستانم» منتشر شده است؛ داستانی دربارهی رشد و بلوغ، معنای واقعی محبت و ازخودگذشتگی، مسئولیتپذیری و قدرت رهایی. داستانی که میگوید: «امکان رشد در رها کردن به دست میآید، نه در زندانی کردن چیزهایی که دوستشان داریم!»
تا به حال شده که یک ابر کوچولو را با خودتان به خانه ببرید و حسابی از آن مراقبت کنید؟ این همان کاری است که لیزی انجام داد!
لیزی در گردشی که همراه مامان و بابا رفته بود، چشمش به ابرهای فروشی قشنگی افتاد؛ ابرهای پفپفی چیتانپیتانی و ابرهای مدل ماهی و فیل! اما لیزی آنها را نمیخواست. او فقط یک ابر معمولی میخواست، یک ابر کوچولوی نرمالو! و دست آخر هم پیدایش کرد، آن را خرید و با خودش به خانه برد. لیزی برای ابرش اسم میلو را انتخاب کرد و بعد هم برگهی راهنمای مراقبت از آن را بهدقت خواند. او هر روز با دقت به میلو آب میداد و در عوض، میلو هم گلدانهای خانه را آبیاری میکرد. آن دو دوستان خیلی خوبی برای یکدیگر بودند.
اما میلو هر روز بیشتر و بیشتر رشد میکرد. حالا او به ابر خیلی بزرگی تبدیل شده بود؛ ابری که دیگر توی اتاق جا نمیشد! و تازه، مدام هم دوست داشت ببارد! پس لیزی چی؟ اینطوری که نمیشود ادامه داد! لیزی تصمیم گرفت که دوباره نگاهی به برگهی راهنما بیندازد! شاید واقعاً راهحلی برای ادامهی این دوستی وجود داشته باشد.
انتشارات پرتقال از مجموعهی «من و دوستانم» عناوین زیر را منتشر کرده است:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.