جنگی که نجاتم داد
2,590,000 ریال
بخشی از کتاب «جنگی که نجاتم داد»:
جمعه، صبح خیلی زود، کفشهای مام را دزدیدم.
مجبور بودم. تنها کفشهایی بود که توی خانه داشتیم. البته بهجز کفشهای قدیمی جیمی که حتی برای پای معیوبم هم کوچک بودند. کفشهای مام خیلی برایم بزرگ بود، اما جلویشان را با کاغذ پر کردم. دور پای مشکلدارم را پارچهای پیچیدم. بند کفشها را محکم بستم. کفشها حس عجیبی میدادند. اما حدس میزدم در پایم بمانند.
جیمی بهتزده نگاهم میکرد. آرام گفتم: «مجبورم بپوشم وگرنه مردم پام رو میبینن».
5 عدد در انبار
هر روز پشت پنجرهی ساختمانی در لندن، دخترکی پاچنبری مینشیند که دنیایش محدود به یک خیابان است و نظارهگر عابرانی است که هر از گاهی برایش دستی تکان میدهند. او که از ابتدای کودکی خود را مقصر داشتن چنین پایی میداند، به همراه مادری که او را در خانه حبس کرده و برادر کوچکترش زندگی میکند، امید، حتی در حال و هوای جنگ، او و برادرش را به دنیای جدیدی میبرد…
یاس و ناامیدی، عاطفه و سرخوردگی، جنگ و پیروزی چه زیبا در کنار هم داستانی میسازد که مخاطب تماما خود را در دنیای آدا میبیند و حتی با وجود پاهای سالم با اون همزادپنداری میکند و چه بهتر که بسیاری از پیام های کتاب محفوظ بمانند تا خواننده آنها را کشف کند و از آن لذت ببرد.
وزن | 238 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14 × 1.8 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 290 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
شابک | 9786008111689 |
گروه سنی |
بهار –
این کتابو دارم عااااالیه ولی فک کنم یه جلد دیگم داره که دنبالشم بگیرم ولی پیدا نمیکنم
editor57 –
جنگی که بلاخره نجاتم داد رو ما داریم تو سایت تشریف ببرید همون جا سفارش بدید