آبگوشت گرگی

کتاب «آبگوشت گرگی»، با زبان آهنگین، داستانی طنزآلود و ماجراجویانه را برای کودکان روایت می‌کند که مملو از چرخش‌های غیرمنتظره، خنده‌دار و خوشمزه است.

«آبگوشت گرگی» برای بلندخوانی در کلاس و کتابخانه مناسب است و از سوی دیگر، ابزاری مناسب برای تقویت مهارت پیش‌بینی، دنبال ‌کردن سرنخ‌های تصویری و افزایش اعتمادبه‌نفس در کودکان خجالتی یا خیال‌پرداز است. نقدهای منتشرشده این کتاب را «هوشمندانه، بامزه و پر از نکته‌های ظریف تصویری» توصیف کرده‌اند. هرچند در نگاه اول، این کتاب ساده به‌ نظر می‌رسد، با ساختار دقیق و پایان غافلگیرکننده‌اش، به یکی از کتاب‌های محبوب برای قصه‌خوانی کودکان خردسال تبدیل شده است.

خرگوش فلفلی کوچک و پرحرف راهی جنگل می‌شود تا چند دانه تمشک بچیند، اما غافل از این است که گرگی شیطان و بلا به نام آبی در اعماق جنگل زندگی می‌کند و همه‌جا دنبال اوست تا «آبگوشت گرگی» معرکه‌ای بار بگذارد. بله، او همه‌جا در کمین فلفلی است! اما خرگوشک ما در ظاهر بی‌توجه به او خوش‌خوشان در جنگل پیش می‌رود، اما در آخر تصمیمی معرکه می‌گیرد!

اریکا سالسدو، تصویرگر این کتاب، به خلق صحنه‌هایی پرداخته که کودکان را به پیش‌بینی و کشف وامی‌دارد. در حقیقت، بسیاری از موقعیت‌های کمیک داستان از تقابل متن و تصویر شکل می‌گیرند؛ جایی که خرگوش از خطر می‌گوید و گرگ، درست پشت سرش پنهان شده است. این طنز موقعیت، به‌ویژه در پایان داستان، به اوج می‌رسد و کودکان را به خنده می‌اندازد.