راز هیولای چیچست

590,000 ریال

شب شده بود و همه‌ی گوزن‌ها در خواب بودند. چیچَست اما بیدار بود و به آسمان خیره شده بود و برای هزارمین بار اتفاقات امروز را مرور می‌کرد و هم‌زمان صدای جروبحث پدر و مادرش هم به گوش می‌رسید که به خیال خودشان یواش بود و کسی را بیدار نمی‌کرد. اشک‌های مامان اِلای تمامی نداشت…

 

معرفی صوتی کتاب «راز هیولای چیچست» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

4 عدد در انبار

- +

4 عدد در انبار