دختر انار
920,000 ریال
چهار فصل گذشته بود، از آن هنگام که مادربزرگ از خانه رفت، رفت و من، مادر و درخت انار را تنها گذاشت. درخت اناری که در باغچهی خانه کاشته بود، و برگهایاش بوی دستهای او را میداد. مادربزرگ پاییز به سفر رفت، همان هنگام…
26 عدد در انبار
«دختر انار» داستان دانهای است که به خاک برمیگردد اما از خود، هزار دانه بر درخت میگذارد. داستان مادربزرگانی که تکیه داده بر عصا در راهِ رفتن هستند و داستان آن کودکانی است که روییده از زمین در حال برآمدن هستند.
در پاییز، مادربزرگ همسفر پرستوها میشود و دخترک، مادر و درخت اناری که در باغچهی خانه کاشته بود را تنها میگذارد.
دخترک میماند و عصای مادربزرگ. او، بدون عصایاش کجا میتواند رفته باشد؟ دخترک همهجا را سرک میکشد، اما مادربزرگ هیچجا نیست. کنار گلدانها نیست که آبشان دهد، روی بام، پیش کبوتران نیست که دانهشان دهد.
مادربزرگی که همیشه نارنجی را از خورشید میگرفت و به درختان و گیاهان خانه میپاشید. مادربزرگی که رنگ آبی را از آسمان به زمین میآورد و در دل حوض میپاشید تا ماهیهای قرمز از چشم او به جهان بنگرند، اکنون رفته است.
دختر انار، داستان آن کسی است که میرود اما از خود هزار نشانه برجای میگذارد، هزار قصهی تازه. روزی که من نیستم، تو هستی و هستی تو، بودن من است. داستان دلدادگی به ریشهها و نیاکان است. آن که انار نخست را کاشت و مادرزمین نام داشت، بانویی برآمده از خاک و مادربزرگ همه آدمیان بود. تا مادر بزرگ من و ما از او بیاموزند، دیگران کشتند، ما خوردیم، ما میکاریم تا دیگران بخورند. و این خوراک جان بود، که جان در جان آمد تا به دختر انار رسید. دختر انار، داستان دانه ای است، که به خاک برمی گردد، اما از خود هزار دانه بر درخت می گذارد. داستان مادربزرگی است که رنگ آبی را از آسمان به زمین می آورد و بر دل حوض می پاشد تا ماهی های قرمز درون آن از چشم او به جهان و پیوندهای آن بنگرند. روزی که من نیستم، تو هستی، و هستی تو بودن من است.
و مادربزرگ همیشه نارنجی را از خورشید می گرفت و به درختان و گیاهان خانه می پاشید، تا گرمای آفتاب، جان شود، به دل درخت و گیاه. و این گرما هنوز در تن درختان و گیاهان خانه جاری است، و جان دختر انار و مادرش را گرم می کند.
دختر انار داستان آن مادربزرگانی است که تکیه داده بر عصا در راه رفتن هستند و این رفتن را در همه جای خانه جای گذاشتهاند و داستان آن کودکانی است که روییده از زمین در حال برآمدن هستند، و عصا نشانهای برای این پیوند میان آنها که میروند و آنها که میآیند.
آن دستان کوچکی که میآیند، با تکیه بر آن دستانی که عصا گرفته و میروند، می توانند مهر را بر زمین جاری کنند.
و روزی دختر انار به این راز پی میبرد که از هر مِهر، هزاران مهرانه میروید، و از هر دانه ی انار زندگی، هزار انارستان زندگی سبز خواهد شد.
وزن | 170 گرم |
---|---|
ابعاد | 28 × 21 × 0.2 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
تعداد صفحه | 28 صفحه |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
نوع کتاب | |
شابک | 9786226986205 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.