تنها

آیا می‌توان دوستی پیدا کرد یا برای همیشه باید تنها ماند؟ کتاب تصویری «تنها» داستانی فانتزی و کودکانه با مفهومی عمیق و انسانی است که به‌زیبایی احساس تنهایی، پذیرش خود و نیاز به ارتباط و دوستی را برای کودک روایت می‌کند. این کتاب پلی است میان گفت‌وگوهای کودک و بزرگ‌سال درباره‌ی تنهایی، پذیرش و دوستی.

در ضمن، مطالعه‌ی این داستان اطلاعات خوبی درباره‌ی نجوم و کهکشان راه شیری در اختیار کودکان قرار می‌دهد.

سیاره‌ی زمین به‌محض اینکه چشم‌هایش را باز کرد دنبال دوست می‌گشت. او «تنها» بود و کلی ذوق‌وشوق داشت تا با کسی حرف بزند. اما در اطرافش، میان آن‌همه تاریکی، کسی را پیدا نکرد. تا اینکه چشمش به گوی بزرگ آتشینی افتاد. با هیجان ابرهایش را تکان داد و سلام کرد. اما خورشید اصلاً دوست نداشت با تازه‌واردی مثل زمین دوست شود. خورشید یک ستاره‌ بود و کاری به کار زمین نداشت. زمین حسابی غمگین شد… با وجود این، دست‌بردار نبود و به جست‌وجو ادامه داد؛ هرچند باز هم با پاسخ‌هایی مواجه شد که بیشتر حول تفاوت‌ها می‌چرخیدند: برخی از سیاره‌ها زیادی گرم بودند، برخی دیگر شلوغ، یا آن‌قدر سرد که تمایلی به دوستی نداشتند. با این حساب، زمین باید چه‌کار می‌کرد؟ آیا باید تا همیشه تنها می‌ماند یا ممکن بود بالاخره دوستی برای خودش پیدا کند؟!

سفر نمادین زمین در کتاب «تنها» نمایانگر تجربه‌ی‌ آشنای طرد شدن یا درک نشدن برای بسیاری از کودکان است و در عین حال آن‌ها را به‌سمت درک تفاوت‌ها و امید به یافتن دوستی واقعی سوق می‌دهد.