جایی که دریا به آسمان می رسد

کتاب تصویری «جایی که دریا به آسمان می رسد» داستانی فانتزی درباره‌ی ماجراجویی‌های سمور کوچولوی شجاعی است که دوست دارد تا دوردست‌ها برود؛ یعنی، به همان «جایی که دریا به آسمان می رسد».

سمور کوچولو و مامان‌سموره با هم در دریا زندگی می‌کردند. آن‌ها هر روز با هم آب‌بازی می‌کردند و مامان‌سموره برای سمور کوچولو ماهی می‌گرفت. تا اینکه یک روز سؤالی تازه به ذهن سمور کوچولو رسید: «مامانی، دریا کجا به آسمان می‌رسد؟» مامان به دوردست‌ها نگاه کرد و جایی را نشان داد که خورشید طلوع می‌کرد. اما به سمور کوچولو گفت که هیچ‌کس نمی‌تواند به آنجا برسد و اصلاً نباید برای رسیدن به آنجا تلاش کند… سمور کوچولو کمی به فکر فرو رفت. اما معلوم بود که با این جواب چندان راضی نشده است. برای همین ‌به‌محض اینکه مه از میان رفت و چشمش به فانوس دریایی افتاد، تصمیم خودش را گرفت. او می‌خواست به‌سمت فانوس دریایی شنا کند و بعد به آخر دریا برسد… اما آیا این راه واقعاً او را به آخر دریا می‌رساند؟ اگر سمور کوچولو در میان راه خسته شود یا خطری او را تهدید کند، باید چه تصمیمی بگیرد؟

با ماجراجویی سمور کوچولو در کتاب «جایی که دریا به آسمان می رسد» همراه می‌شویم تا جواب این سؤالات را پیدا کنیم.