۲۳ داستان از سرزمین روتاباگا

1,500,000 ریال

یک‌شنبه‌ شب، آسمان شرشر باران می‌ریخت پایین، روی مردم، روی اداره‌ی پست و روی دکه‌ی بادام‌زمینی‌فروشی ده جغورپغور.

و پس از باران، آسمان یک ماه انداخت وسط تا میان تمام برکه‌های آب باران یک ماه طلایی ظاهر شود. باد غربی هم از غرب آسمان شروع به وزیدن کرد…

 

معرفی صوتی کتاب «۲۳ داستان از سرزمین روتاباگا» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

3 عدد در انبار

- +

3 عدد در انبار