غول کوچک، مشکل بزرگ – مجموعه مدرسه نابودکنندگان اژدها (جلد ۱۹)

50,000 ریال

سحرگاه روز بعد، ویگلاف و دوستانش درِ اتاق مدیر را زدند. مدتی طول کشید تا مُردرِد در را باز کند. با چشمان بنفش خواب‌آلود خود نگاهی به چهار دانش‌آموز انداخت. عروسک خرسی‌اش را سفت بغل کرد و گفت: «چی؟ اوه، خواهرزاده تویی؟»

آنگوس گفت: «صبح‌به‌خیر، دایی مُردرِد. باید با شما صحبت کنیم. وضعیت اضطرای پیش آمده.»

 

معرفی صوتی کتاب «غول کوچک، مشکل بزرگ» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

1 عدد در انبار

1 عدد در انبار