هتل ستاره

تا قبل از اینکه مادرش عاشق مک شود السا زندگی خوبی با مادرش داشت. مک، مردی اسکاتلندی است که السا او را دوست ندارد چون زیادی خشک و جدی است.

مک بعد از ازدواج با مادر السا، به خانه‌ی آن‌ها می‌آید ولی وقتی مک کارش را از دست می‌دهد، آن‌ها خانه‌ی دوست‌داشتنی‌شان را ترک می‌کنند و به خانه‌ی مادر مک در اسکاتلند نقل مکان می‌کنند. مک آنجا پیش یکی از دوستانش کار پیدا می‌کند اما کمی بعد با دوستش دعوا می‌کند و دوباره بیکار می‌شود. بعد از آن، به یک آپارتمان کوچک در جنوب می‌روند که فقط السا از آن‌جا خوشش می‌آید.

مدتی بعد، مک یک کار مناسب پیدا می‌کند، آن‌ها به یک خانه‌ی بهتر می‌روند که همه آن‌جا را دوست دارند ولی کمی بعد، مک دوباره کارش را از دست می‌دهد و مجبور می‌شوند به یک هتل «خواب و صبحانه» بروند. هتلی به هم ریخته و بدون مدیریت با اسم مسخره‌ی «رویال هتل»!

روزی آتش‌سوزی در هتل اتفاق می‌افتد و السا متوجه می‌شود. او با صدای خیلی بلندش مردم را بیدار می‌کند و جانشان را نجات می‌دهد. السا به ستاره‌ای تبدیل می‌شود و خبرنگاران زیادی با او مصاحبه می‌کنند. به خاطر خسارت‌های وارده بر اثر آتش‌سوزی، ساکنان طبقات بالا در یک هتل دیگر اسکان داده می‌شوند. خانواده‌ی السا هم که در طبقه‌ی ششم بودند، به «هتل ستاره» می‌روند. هتلی سه ستاره با مدیریت عالی.

در پایان کتاب، السا برای خوانندگان کتاب، جوک می‌گوید.

هتل ستاره داستانی است که تصویری واقع بینانه و در عین حال امیدوارکننده نسبت به زندگی ارائه می‌کند.

جکلین ویلسون یکی از محبوب‌ترین نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان است. اولین رمانش را در ۹ سالگی نوشت و در نوجوانی در یک شرکت چاپ و نشر مجله مشغول به کار شد. کتاب‌های او جوایز بسیاری چون جایزه‌ی گاردین و کارنگی را از آن خود کرده‌اند. تا کنون حدود ۳۰ میلیون نسخه از کتاب‌های او تنها در انگلستان به فروش رسیده است.