توضیحات
کتاب تصویری «فقط پنج دقیقه دیگه…» داستانی شیرین و بامزه دربارهی زمان و البته پدرهاست. نویسنده، از زبان روباه کوچولوی داستان، به شیرینی، تفاوت معنای زمان برای کودکان و بزرگسالان را شرح میدهد و در این روند رابطهی زیبا و البته گاه چالشبرانگیز پدر با فرزندانش را به تصویر میکشد. کودکان با دیدن تصاویر این کتاب دوستداشتنی داستان را دنبال میکنند و بیشک، بارها از نگاه کردن به جزئیات تصاویر لذت خواهند برد.
روباه کوچولو در کتاب «فقط پنج دقیقه دیگه…» فکر میکند زمان چیز بامزهای است. آدمبزرگها – مخصوصاً بابا – چیزهای عجیبی دربارهی زمان میگویند، مثلاً وقتیکه هر صبح دو بچهروباه روی تخت بابا میپرند و میخواهند بیدارش کنند، او میگوید: «فقط پنج دقیقه دیگه…» اما کمی بعد هنگام آماده کردن بچهها برای رفتن به مهدکودک، بابا مدام میگوید: «وقت نداریم، وقت نداریم، خیلی دیره!»
به نظر روباه کوچولو، وقتیکه در راه مهدکودک هستیم، همیشه زمانی برای بپربپر و آببازی، تماشای پرندگان و پیدا کردن دوستان جدید وجود دارد؛ مگر چه اتفاقی میافتد، اگر اتوبوس را از دست بدهیم؟ میبینید… بابا اصلاً هیچ چیزی دربارهی زمان نمیداند. برای همین هم روباه کوچولو آماده است تا همه چیز را در این باره به او یاد بدهد! در این بین، تنها زمانیکه همگی، چه بابا و چه بچهروباهها، دربارهی آن توافق دارند زمان قصهگویی قبل از خواب است؛ زمانی که همه دربارهی آن میگویند: هرچقدر بیشتر، بهتر…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.