توضیحات
آتشدزد
پرومتئوس زنجیرهای پاره شده را به کناری پرت کرد و زیرلب گفت : «شاید اصلاً در دنیای دیگری مخفی شدم!»
پرومتئوس ایزدی یونانی بود و همیشه در حال فرار. جرمش؟ دزدیدن آتش از زئوس و بخشیدن آن به انسانها، مجازاتش؟ پرندهای غولآسا جگرش را بیرون بکشد. ولی نه. در سال ۱۸۵۸ پرومتئوس فرار کرد و به شهر من آمد. اما من کیام؟(چهقدر سوال میکنی!) من یتیمام. شغلم؟ پولدارها را از شرّ ثروتشان خلاص میکنم. من و پرومتئوس خیلی زود با هم دوست شدیم…
پرواز آتشدزد
من از توپ شلیک میشدم و روی طناب راه میرفتم.
من و پدرم خیال نداشتیم بالون را در شهر عدن فرود بیاوریم، اما این فوقالعادهترین ورود در تمام عمرمان بود. جمعیت زیادی به تماشای کارناوال خطر ما میآمدند. اما تا وقتی پرتومتئوس را ندیده بودم چیزی از خطر واقعی نمیدانستم. پرومتئوس ایزدی یونانی بود که از عقاب انتقامجو و قهرمانان تشنهی خون جنگ تروی فرار میکرد. حالا حدس بزن کدام آدم سادهای مجبور میشود زندگیاش را به خطر بیندازد و به او کمک کند تا زنده از شهر عدن بیرون برود.
آتشدزد تسلیم نمیشود
با دشمنت روبهرو شو و هرگز نشان نده که ترسیدهای!
من و مامان در سال ۱۷۸۵ در شهر عدن میگشتیم و داروی جادوییمان را نمایش میدادیم. همه دارو را میخریدند و اوضاع رو به راه بود تا این که سر و کلهی پرومتئوس پیدا شد. ایزدی یونانی بود که از چنگ عقاب انتقامجو میگریخت. فکرش را بکنید وقتی زئوس از آسمان فرود آمد و مرا درگیر جنگ با هفت هیولای هولناک یونانی کرد، چه به روزم آمد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.