توضیحات
کتاب «خیلی بزرگ» از مجموعهی «قصه های دبستانی» منتشر شده است؛ داستانی طنزآمیز دربارهی روابط خانوادگی، که اینبار عکسِ همیشه، از حرف گوش نکردنهای مامان و باباها برایمان میگوید. خواندن این داستان احتمالاً به بچهها جرئت بیشتری خواهد داد تا حرفهایشان را بزنند و از طرفی، به مامان و باباها هم یادآوری میکند که باید بیشتر به حرف بچهها گوش بدهند!
نیلِ کوچک دلش میخواست تندی بزرگ شود؛ چون همه چیز به بزرگ شدن او بستگی داشت! مثلاً تا بزرگ نمیشد نمیتوانست بالای درخت توی حیاط خانهی درختی بسازد. از طرفی هم پدرش تصمیم داشت درخت توی حیاط را قطع کند؛ چون فکر میکرد که درخت خیلی بزرگ شده است. اما نیل که نمیتوانست به این سرعت بزرگ شود! عجب ماجرای پیچیدهای! تازه مشکل دیگری هم وجود داشت و آن پلوورهایی بود که مادر نیل برایش میخرید. مادر نیل همیشه عادت داشت لباسهای نیل را چند سایز بزرگتر بخرد؛ تصمیمی که حسابی حرص نیل را درمیآورد. تازه مادر اینبار تصمیم عجیب دیگری هم گرفته بود: او از فروشگاه یک کمد لباس خرید؛ اما کمد بهقدری بزرگ بود که از درِ خانه داخل نمیرفت! راستی با کمدی که توی خانه جا نشود، چهکاری میتوان انجام داد؟ شاید همین اتفاق خودش شروع یک ماجرای خندهدار باشد!
مجموعهی «قصه های دبستانی» شامل داستانهای گوناگون است؛ مجموعهای از موضوعات متنوع و جذاب برای کودکان دبستانی که خواندن کتاب را تازه آغاز کردهاند. قصههای دبستانی با رعایت دایرهی واژگانی و ذهنی کودکان انتخاب و ترجمه شده است و آنان را به بیشتر خواندن کتاب تشویق میکند. کتابهای دیگر این مجموعه عبارتاند از:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.