ستاره ی گرگ
690,000 ریال
«ستاره ی گرگ» داستان بچهگرگی به نام تیزپاست که دوست دارد از خانهی غاریشان بیرون بزند، مثل پدر و مادرش شکارهای بزرگ کند و پیشوای گلهی گرگها باشد. یک روز، یک اتفاق زندگی او را از روال عادی خارج میکند. گلهی گرگهای سپید به قلمروشان هجوم میآورند و او از خانواده و گلهاش جدا میافتد. آیا تیزپا میتواند زنده بماند و پیشوای گلهی گرگها شود؟
3 عدد در انبار
«ستاره ی گرگ» داستان تولهگرگی به نام تیزپاست که دوست دارد از خانهی غاریشان بیرون بزند، مثل پدر و مادرش شکارهای بزرگ کند و پیشوای گلهی گرگها باشد. اما برادرش زیرک همیشه از او سریعتر است و هنگام شکار با پدر همراه میشود. برای همین همیشه گوشتهای لخم به او میرسد. اما زندگی روی روال عادی پیش نمیرود.
یک روز گلهی گرگهای سفید برای تصرف قلمرو کوهستانی به آنها هجوم میآورند. تیزپا شجاعانه کنار پدر و بقیه میجنگد تا تولههای تازهبهدنیا آمده در امان باشند. وقتی پدرش درگیر است، گرگی را از گله دور میکند و از پا در میآورد اما هنگام برگشت بوی خون گرگ پدر را حس میکند و بقیه را گم میکند. باید راه حل و چارهای پیدا کند تا خانوادهاش را بیابد. به گلهی گوزنها میزند تا هم خوراکی نصیبش شود و از گرسنگی در بیاید؛ هم لاشخورها دورش جمع شوند تا مادر و بقیهی خانواده او را ببینند. اما نهتنها دیگران را پیدا نمیکند و به خوراک نمیرسد، بلکه با لگد گوزنی، استخوان پایش آسیب میبیند و درد در وجودش میپیچد. تیزپا درد را تحمل میکند و با خوردن علف و مار و موش خودش را زنده نگه میدارد. بو میکشد و پیش میرود و میداند که باید تمام حواسش را حسابی جمع کند و از جایی که بوی انسان میآید، دور بماند.
در میانههای سفر، برادرش گرم را میبیند که رنجور و زخمخورده و ضعیف شده است. با دیدن او کمی آرام میگیرد و با تمام وجود میخواهد به برادر رسیدگی کند اما ته دلش غوغاست که چگونه میتواند از پس جنگ با موجودی که اینچنین او را زخمی و مجروح کرده بر بیاید. در این میان، خطری دیگر تهدیدشان میکند و تیزپا در دل بحران تصمیمش را میگیرد. سعی میکند توجهها را به سمت خود بکشاند تا گرم در امان بماند. مثل برق میدود و فاصله میگیرد. اینطور میشود که باز هم برادرش را گم میکند.
آیا تیزپا در این سفر بالاخره خانوادهاش را پیدا میکند؟ آیا موفق میشود پیشوای گله شود؟
در پایان کتاب، دربارهی گرگ واقعی که داستان «ستاره ی گرگ»، برگرفته از زندگی اوست توضیحاتی آورده شده است و واقعیتهایی دربارهی سرعت، اندازه، حس بویایی، دندانها و نحوهی برقراری ارتباط گرگها، رد پا و گلهی گرگها و زیستگاههایشان توضیحاتی آورده شده است.
روزان پری نویسندهی کتاب ستارهی گرگ در کودکی به نویسندگی فکر نمیکرده چون خیال میکرده باید توی خانه پشت میز بنشیند و آدم آرامی باشد. او عاشق بیرون از خانه بوده، یکجا بند نمیشده و به بندبازی و اکروبات در سیرک فکر میکرده است. برای همین مدام از درختها بالا می رفته، کارهایی برای تقویت حفظ تعادل انجام می داده و البته داستانهای ماجرایی زیادی هم میساخته و برای خواهر و برادرش تعریف میکرده است. داستانهای ماجرایی با موضوع حیوانات و جادو. این داستانگویی ادامه پیدا کرده است. او برای همراهانش در کمپها، شاگردهایش و البته بچههایش داستانهای زیادی تعریف کرده است و همچنان دوست ندارد توی خانه پشت میز بنشیند و بنویسد.
وزن | 158 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14 × 1.1 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
تعداد صفحه | 184 صفحه |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9786004629614 |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.