دنیا بهار امسال تمام می شود

داستان «دنیا بهار امسال تمام می شود» درباره‌ی النور دراس و ارتباطش با افراد خانواده و بهترین دوستش است و البته فاجعه‌ای که قرار است به زودی اتفاق بیفتد. النور به‌ لطف بابابزرگ جو یک چیزهایی درباره‌ی آخر دنیا می‌داند. بابابزرگ تدارکات‌چی است و برای پایان دنیا مطلب می‌خواند و تمرین می‌کند و خوراکی‌ها و اسباب و وسایل لازم را ذخیره می‌کند. النور و برادرهایش هم وقت تمرین‌ها می‌شوند سرباز و فرمان‌های او را اطاعت می‌کنند تا حسابی آماده باشند.

به این ترتیب وقتی همه بچه‌ ماه آوریل یک سیارک به زمین بخورد و دنیا بهار امسال تمام شود، غافل‌گیر نمی‌شود. می‌داند که خانواده‌اش آمادگی‌های لازم را کسب می‌کنند. به هم‌کلاسی‌هایش چندان اهمیتی نمی‌دهد. میان آنها تنها یک نفر خیلی برایش مهم است، مک.

النور و مک از دوران مهدکودک کنار همدیگر و بهترین دوست هم بوده‌اند. النور وقتی از او تعریف می‌کند می‌گوید اگر مک شکلک بود، شکلک صورت خندان می‌شد چون از آن آدم‌هایی است که همه چیز را دوست دارند. ولی خودش شکلک بی‌حوصله‌ای می‌شود که چشم‌هایش رو به بالاست. با خودش فکر می‌کند در کنار هم از پایان دنیا جان سالم به در می‌برند.

اما انگار مک نتوانسته ساکت بماند و جریان را به بچه‌های مدرسه گفته. النور حسابی عصبانی است چون خیال می‌کند باید روی نجات خانواده‌اش، سگ و خانه و تنها دوستش تمرکز کند. همین‌ها کافی است که تا بهار وقت سر خاراندن نداشته باشد، اما حالا تمام بچه‌ها درباره‌ی آخر دنیا حرف می‌زنند و علاوه بر اینها مک پیشنهاد می‌دهد که ما باید یک باشگاه به راه بیندازیم و جان بقیه را نجات بدهیم.

النور بالاخره قبول می‌کند و به یکی از مسئولین مدرسه هم اطلاع می‌دهند که قرار است یک باشگاه طبیعت به راه بیندازند تا در آن به بقیه یاد بدهند که مثلا چه گیاه‌هایی خوردنی هستند و کدام‌ها سمی‌اند و کدام‌ها دل‌درد می‌آورند. برای باشگاه باید جلسه‌هایی برگزار شود و آنها قصد دارند اگر ممکن باشد جلسه‌ها را در اتاق خانم والش برگزار کنند. مشکلی نیست. جلسه‌ها برگزار می‌شود تا اینکه قرار می‌شود مک به مدرسه ویژه‌ی نابینایان برود و … .