اژدهای عینکی کله ارهای
410,000 ریال
پسرک نشست روی اژدها و گفت:
بزن برویم!
اژدها گرسنهاش بود، گفت:
اگر بروی توی شکمم، بیشتر به تو خوش میگذرد!
پسرک با خودش فکر کرد:
چه پیشنهاد بامزهای!
و رفت توی شکم اژدها…
3 عدد در انبار
پسرک کتاب «اژدهای عینکی کله اره ای» اسباببازیهایاش را دوست ندارد و میخواهد برای خودش یک اژدها بسازد! پس راه میافتد توی خانه و به انبار پدر، لباسهای شستهی مادر و اتاق خواهرش سرک میکشد و یک اره، پیراهن و عینک برمیدارد و اژدهای عینکی کله اره ای اش را میسازد. اژدها از او میخواهد بیاید توی شکماش و اژدهای گرسنه راه میافتد توی خانه و میخواهد همه چیز را ببلعد! اما به مادر که میرسد، بدناش را از دست میدهد، عینکاش را خواهر برمیدارد و تنها کلهی ارهایاش میماند که دنبال پسر میکند و پدر با پس گرفتن اره، پسرک را نجات میدهد. اما این پایان ماجرا نیست، اینبار پسرک میخواهد اژدهایی بسازد که گرسنه نباشد!
وزن | 144 گرم |
---|---|
ابعاد | 22 × 21.5 × 0.3 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
سال نشر | |
ناشر | تولیدکننده | |
شابک | 9786001217968 |
گروه سنی | |
تعداد صفحه | 32 صفحه |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.