خوش حال باش مرغک من!

350,000 ریال

روزی از روزها مردی که به دیدن پیرمرد آمده بود، گفت: «شما چقدر لاغر و ضعیف هستید! من می‌توانم استخوان‌های‌تان را بشمارم. خواهش می‌کنم این هدیه را از من قبول کنید. به دردتان می‌خورد.» و مرغی را به او داد.

پیرمرد گفت: «چه هدیه‌ی غیرمنتظره‌ای! از بخشندگی شما سپاسگزارم.»

سپس مرغ را زمین گذاشت و به عبادت و نیایش مشغول شد.

 

معرفی صوتی کتاب «خوش حال باش مرغک من!» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

8 عدد در انبار

- +

8 عدد در انبار