هلن کلر، دختری که عاشق نور بود
1,490,000 ریال
هلن پس از آن بیماری، نابینا و ناشنوا شد و دیگر نتوانست حرف بزند اما معلمی به نام آنی سالیوان ارتباط با دیگران و الفبا را به او آموخت و کمک کرد تا نبوغش به ثمر بنشیند.
4 عدد در انبار
هلن کلر دختری که عاشق نور بود با دوران کودکی هلن شروع میشود. این دختر در سال ۱۸۸۰ در دهکدهای در ایالت آلاباما به دنیا آمد. پدرش مارشال ایالت بود و مادرش فرزند خانوادهای ثروتمند از اهالی جنوب. او در سالهای اول تولد عادی و معمولی بود اما زمانی که فقط ۱۸ ماه داشت بیمار شد و چند روز و چند شب با تب سوزان در رختخواب خوابید. شدت بیماریاش به حدی بود که دکتر نمیدانست زنده میماند یا نه. اما تبی که ناگهانی آمده بود، ناگهانی هم قطع شد. غافل از اینکه دخترک به احتمال زیاد دچار مننژیت یا تب مخملک شده و در پی آن بینایی و شنواییاش را از دست داده است.
از آنجا که قوهی شنوایی نداشت، نمیتوانست مثل دیگران صحبت کند. بنابراین با ایما و اشاره منظورش را به دیگران میفهماند. پس از مدتی این نشانهها و اشارهها دیگر کافی نبودند و هلن صورت دیگران را لمس میکرد چون فهمیده بود دیگران برای برقراری ارتباط از دهانشان استفاده میکنند. هلن همیشه بچهی لجبازی بود. او تنها با کمک حرکاتش میتوانست منظورش را بفهماند و به خاطر همین مشت و لگد میزد و ظرفها را توی اتاق پرت میکرد.
در ادامه متوجه میشویم که با حضور معلمی به نام آنی سالیوان و هوش و ارادهی هلن برای فهمیدن و درک دنیای اطراف، چطور نبوغ او به ثمر مینشیند و قدرتهای شگفتانگیزش به مرور کشف میشود. البته اگر مادر و پدرش او را به موسسه نگهداری از معلولان میفرستادند، اگر آنی سالیوان معلمش نمیشد، اگر برخی اتفاقها برایش نمیافتاد، چه میشد؟ بله در زندگی هلن اگرهای بسیاری وجود دارد و از خوششانسی هلن، بیشتر این اگرها به نفعش تمام شد. همهی آدمها اینقدر خوششانس نیستند. حتما همهی ما کسانی را میشناسیم که به کمک نیاز دارند. فکرش را بکنید زندگی چنین ادمی چقدر ممکن است بهتر شود اگر یک نفر مثلا خود شما وارد دنیای او شود!
دیگر جلدهای مجموعه:
نلسون ماندلا، مردی با مشتهای گره کرده
وزن | 158 گرم |
---|---|
ابعاد | 19 × 14 × 0.6 سانتیمتر |
نویسنده | |
تصویرگر | |
مترجم | |
ناشر | تولیدکننده | |
سال نشر | |
تعداد صفحه | 178 صفحه |
گروه سنی |
هنوز بررسیای ثبت نشده است.