توضیحات
بچهها عاشق شنیدن داستان و قصه هستند؛ درست مثل امیلی که موقع داستانخوانی خانم رموفو چهارتا گوش اضافه هم قرض میکرد. داستان دربارهی شوالیهها و قهرمانان افسانهای بود و تازه رسیده بود به وسط نبرد که یکباره زنگ مدرسه به صدا درآمد. و خب، معلوم بود که شنیدن از نبرد و شوالیه و قلعه هم باید تعطیل میشد. خانم معلم که غُرغُرهای زیرلبی امیلی را شنیده بود از او خواست خودش ادامهی داستان را بنویسد. برای همین هم امیلی بدوبدو راهی خانه شد، اما توی راه با چیزی برخورد کرد که هیچکدامتان حتی توی خواب هم ندیدهاید. او یک مداد پیدا کرد. اصلاً تعجب نکردید! آهان یادم رفت که بگویم آن مداد یک مداد جادویی بود، حرف میزد و عاشق این بود که نقاشی بکشد. تازه نقاشیهایش هم جان میگرفتند و از دل کاغذ بیرون میآمدند. به نظر شما اگر «امیلی و مداد جادویی» تصمیم بگیرند نقاشی شوالیهها و قلعههای قرون وسطایی را بکشند، چه اتفاقی میافتد؟ نکند از وسط یک جنگ تمامعیار سر دربیاورند؟
رمان مصور و کودکانهی «امیلی و مداد جادویی» داستان خیالپردازیهای شیرین دخترکی ۸ساله و موفرفری است که با کمک یک مداد جادویی به تخیلاتش جان میدهد. اگر شما هم یکی از این مدل بچههای شیطان خیالاتی توی خانهتان دارید، وقتش است که با «امیلی و مداد جادویی» معرکهاش بیشتر آشنا شوید.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.