توضیحات
«قصه ی دوستی مداد و ماژیک» دربارهی ماژیک بنفش است. راستش را بخواهید تمام ماژیکها با رنگهای دیگر تمام تلاششان را میکنند و از خط بیرون نمیزنند. اما ماژیک بنفش متاسفانه مدام از خطها بیرون میزند. ماژیکهای دیگر اعتراض میکنند:
- یه اشتباه بزرگ دیگه
- تو با رنگ بنفشت اومدی توی سبز من
- ببین خطها مثل علامت ورود ممنوع هستند.
- وای از دست تو
- اصلا جای تو اینجا نیست.
اینطوری میشود که ماژیک بنفش غصهدار میشود و تصمیم میگیرد خودش تنهایی رنگ کند. ظاهرش را که ببینید متوجه ناراحتیاش میشوید. اما راستش را بخواهید ماژیک بنفش تنها نیست. پاککن دوست دارد کمکش کند اما هر چه میکند نمیتواند چیزی از ماژیک را پاک کند و کمکی باشد. اما انگار مداد سیاه فکرهایی در سرش دارد. فکرهایی که هم ماژیک بنفش را خوشحال کند و هم او را آزاد بگذارد و از استعدادها و چیزهایی که بلد است، استفاده کند. میتوانید حدس بزنید مداد سیاه چه فکری دارد؟ اگر شما به جای او بودید چه میکردید؟ به نظر شما هم همیشه اول نقاشی را میکشند و بعد رنگش میکنند؟
کارن کایل پاتریک نویسندهی اهل استرالیاست. نوشتن را بلد است و عاشق داستان گفتن است، برای همین داستان مینویسد. او تا به حال کتابهای زیادی برای کودکان به چاپ رسانده است و خودش مادر سه کودک بامزه است.
لوییز راموس در رشتهی حقوق تحصیل کرده است و در اوقات فراغت داستان مینویسد.
جرمن بلانکو عاشق نقاشی و طراحی است و بیشتر در زمینه طراحی گرافیک کار میکند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.