بقچه؛ قصه های بلند

6,000,000 ریال

خمره شیر نداشت. لیوانی حلبی را سوراخ کرده بودند و نخ بلند و محکمی بسته بودند به آن. بچه‌ها لیوان را پایین می‌فرستادند، پر آب که می‌شد، بالا می‌کشیدند و می‌خوردند؛ مثل چاه و سطل.

بچه‌هایی که قدشان بلندتر بود، برای بچه‌های کوچولو و قدکوتاه لیوان را آب می‌کردند. زنگ‌های تفریح دور خمره غوغایی بود. بچه‌ها از سروکول هم بالا می‌رفتند. جیغ‌وویغ و دادوقال می‌کردند و می‌خندیدند و لیوان را از دست هم می‌قاپیدند.

– داستان خمره –

 

معرفی صوتی کتاب «بقچه؛ قصه های بلند» را بشنوید:

 

پخش‌کننده صوت

3 عدد در انبار

- +

3 عدد در انبار